خلاقیت یعنی کنار زدن همه محدودیتها و کشف راههایی فراتر از روشهای رایج و آفرینش و اختراع فعالیتها و چیزها و ایدهها و فرصتهای جدید و بهکارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید که این همان ویژگی مهم در تعریف واژه مهندسی و فعالیتهای آن است.
به بیان سادهتر ، خلاقیت یعنی مواجهه با مسائل سخت و نامربوط و توانایی حل مسائلی که فرد قبلاً حل آنها را نیاموخته است (Weisberg ) و فرآیندی که نتیجه آن ، کار تازه و یا بهبود وضعیت فعلی باشد که توسط گروهی یا فردی در یکزمان ، مفید و ارزشمند واقع شود (stein) پس وقتی سخن از خلاقیت به میان میآید ، همزمان دو واژه ابتکار به معنی ایده نو و تازهای که قبلاً وجود نداشته است و نوآوری یعنی مرحله عملی کردن ایده خلاقانه که ایده انبوه نیز در آن گنجاندهشده است. و در چندین کلمه پایانی ، خلاقیت یعنی تفکر خلاق و منطقی و وسعت عمل و پیشبینیهای ذهنی ، پس خلاقیت نقطه آغاز نوآوری است.
اما خلاقیت از دیدگاه روانشناسان به چه معناست؟
روانشناسان میگویند ، خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن است ، تفکر عبارت است از فرآیند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسبشده موجود در حافظه درازمدت و 2 نوع دارد :
- تفکر همگرا: این تفکر ، فرآیند بازآرایی یا دوبارهسازی اطلاعات و نمادهای کسبشده موجود در حافظه درازمدت است.
- تفکر واگرا: این تفکر ، فرآیند ترکیب و نوآوری اطلاعات و نمادهای کسبشده موجود در حافظه درازمدت است.
پی نتیجه میگیریم که خلاقیت یعنی تفکر واگرا ، زیرا ارتباط مستقیمی با قوه تخیل و توانایی تصویرسازی دارد که این توانایی عبارت است از فرآیند تشکیل تصویرهایی از پدیدههای ادراکشده در ذهن و خلاقیت نیز یعنی فرآیند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها و توانایی ارائه راهحلهای جدید برای حل مسائل و ارائه فکرها و طرحهای جدید برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آنها.
تعریف ایده:موضوع یا راهحل جدیدی که به ذهن ما میرسد ، چیزی که قبلاً وجود نداشت ، پس خلاقیت یعنی خلق ایدههای جدید.
تعریف فرصت:فرصت یعنی تبدیل ایده به کسبوکار که دیگران به آن نیاز داشته و برای آن هزینه کنند .(startup)
تعریف کشف:کشف یعنی آشکار کردن و بهرهبرداری و پرده برداشتن از چیزی که وجود داشته ، ولی کسی متوجه آن نشده است و یا آنها درک نکرده است مانند میکروسکوپ توسط پاستور یا جاذبه توسط نیوتون.
تعریف اختراع: اختراع یعنی ایجاد کردن و دستیابی به چیزی یا روشی جدید که قبلاً ناشناخته بوده است مانند اشعه X ، برق و…
تعریف نوآوری: نوآوری یعنی خلقی که ارزش قابلتوجهی برای فرد ، صنعت ، جامعه و کشور دارد و دارای مفهومی اقتصادی و علمی است ، بهعبارتدیگر نوآوری یعنی تلاش برای تبدیل ایدههای خلاق به محصول که اقتصادی بالایی دارد و میتواند تدریجی و یا ناگهانی ، ساده و یا ترکیبی باشد.
نوآوری = فرآیند + خلاقیت
نوآوری = انتفاع (برخورداری ) + اختراع + مفهوم
خلاقانهترین نوآوریها ، زمانی تحقق پیدا میکند که افراد از دیدگاهی متفاوت ، به یک مسئله مشترک بنگرند.
تفاوت خلاقیت و نوآوری:
- خلاقیت به جنبههای فکری و نظری توجه دارد اما نوآوری بیشتر جنبههای کاربردی و عملی را مدنظر دارد.
- خلاقیت اختراع حالت اتفاقی دارد و بهندرت اتفاق میافتد درحالیکه نتیجه نوآوری ، محصولی باارزش است.
- خلاقیت توانایی فردی است که میتواند به یک اختراع یا فکری بکر ، توسط فردی خلاق منجر شود اما نوآوری فناورانه فرآیند پیچیدهای است که اختراع یا فکر را به محصول یا خدمتی که قابلعرضه در بازار است تبدیل میکند و درواقع نوآوری فناورانه همان اختراع و خلاقیتی خاص است که آنقدر بهبود و توسعهیافته که میتواند وارد بازار جهانی بشود. پس نوآوری فناورانه باید کالاهای بازارپسند را با طراحی فرآیندهای تولیدی کمهزینهتری ، تولید نماید تا بتواند تقاضای جدیدی در بازار به وجود بیاورد و این یعنی توسعه فرآیندهای نوین و ورود تولیدات جدید به بازار.
- مشتری اختراع ، محققان و مشتری نوآوری ، عموم مردم اند.
- اختراع در کل جهان ، جدید است اما نوآوری لزوماً نباید در کل جهان ، جدید باشد.
- هر اختراع به چندین نوآوری تبدیل میشود.
چرخه نوآوری
ایجاد واحد توسعه و تحقیق ، آموزش مستمر ، فرآیند نوآوری شامل خلق ایده و امکانسنجی و طراحی و تولید و تست نمونه آزمایشی و بازاریابی شامل تحلیل بازار و قیمتگذاری و ارتقا و توزیع و تأمل درباره ایمنی
اجزای نوآوری
- چالش : نیروی جلوی زنده نوآوری است.
- خلاقیت : فکر و نفر نوآوری
- ارتباطات : حیات نوآوری
- تکمیل : عضلات نوآوری
- نظارت و بازنگری : نردبان فرآیند نوآوری
- همکاری : قلب نوآوری
- فرهنگ : محدوده ایفای نقش فناوری
- افراد : منابع نوآوری
چرخه خلاقیت
خلق ایده ، آموزش ، امکانسنجی ، عرضه و پیادهسازی
دلایل اهمیت خلاقیت
جهان امروز بهقدری پیچیده ، پویا و نامطمئن و سرشار از چالشهایی است که بشر مجبور است برای رشد و پیشرفت و عدم عقبماندگی و بقا ، هرلحظه مشکل جدیدی را حل کند .
موانع خلاقیت
- قالبهای ذهنی ، تعصب و پیشفرضها و عادتها
- عدم هوش کافی و خودبینی و بهحساب نیاوردن دیگران
- عدم تحصیلات کافی و دانش
- ندیدن مشکل از زوایای مختلف
- سختی تعریف دقیق و صحیح
- تمایل به محدود کردن قلمرو مشکل
- استفاده نکردن از حواس 5 گانه
- موانع احساسی و هیجانی
- عدم خیالپردازی به دلیل وقت تلف کردن و دیوانگی
- بازیگوشی فقط مخصوص کودکان است.
توصیههای عمومی برای افزایش خلاقیت
- شناسایی مکانها و زمانهای تحریککننده خلاقیت
- گوش دادن به آهنگهای الهامبخش مانند صدای باران
- از مکانهایی مانند موزه و آثار باستانی ، بیشتر دیدن کنید.
- به جاهایی که نرفتهاید سفر کنید.
- در خریداران ، وسایل عجیبوغریب انتخاب کنید.
- سعی کنید مخالف عادتهای خود رفتار کنید.
- دکوراسیون منزل و محل کارتان را مدام تغییر دهید.
- همیشه از نمایشگاه دستاوردها و اختراعات و اکتشافات ، دیدن کنید.
- از افراد غریبه و بیخبر و بخصوص بچهها ، در حل مسائلتان کمک بگیرید.
- اگر مهندسین این جمله را که خلاقیت روح مهندسی دارد را مدام تکرار کنید.
- اول بفهمید و بعد قضاوت کنید.
- فکر باز داشته باشید و بسته فکر نکنید.
- انتقادگرا باشید.
- همیشه بهترین انتظار را از خود داشته باشید.
- طراحی سؤالات خلاق
- خوب گوش کردن
- برای خلق ایدهها ، حداقل تعیین کنید مثلاً 50 ایده
- معما زیاد حل کنید.
- نسبت به وسوسههای ارزیابی اقتصادی ، بیتفاوت باشید.
- تکنیک 6 کلاه فکری را در منزل و محل کار و بین دوستان خود رایج کنید.
- به مشکلات بهعنوان فرصت نگاه کنید.
- اگر مسئلهای 2 راهحل دارد آنها از راهحل سوم حل کنید.
- زیاد مطالعه کنید.
- تفکر جانبی داشته باشید یعنی به گفته دکتر دوبونو با نگاهی دیگر به شرایط نگاه و ارزیابی کنید و از کلیشه ها دور شوید و از نگاه همیشگی خود فاصله بگیرید و همیشه دقت کنید که سادهترین جواب ، درست نیست.
- بر تفکر شکاف میان دو نس.ل خط بکشید.
- فهرستی از سؤالات متنوع تهیه کنید.
- به توانایی خود اعتماد کنید.
- نقشه ذهنی یا نمودار عنکبوتی تهیه کنید و از هر چه به ذهنتان میرسد ، یا داشت برداری کنید و از هیچچیز غافل نشوید ، مهم نیست که ایدههایتان چقدر بعید و دور از ذهن باشد و یا حتی فعلاً قادر به پیادهسازی آن نباشید ، میتوانید ایده را برای بعدها نگهدارید و تیمی تشکیل دهید و ایده خود را محقق کنید.
- تا میتوانید ایدههای مختلف خلق کنید تا به ایده طلایی دستیابید.
- به ذهن خود آزادی عمل بدهید.
- از ایدههای خود فیدبک بگیرید.
اجزای خلاقیت 4P
- محصول product
- امکانات possibilities
- فرآیند processes
- خلاقیت فردی و گروهی personal and group creativity
ویژگیهای افراد اخلاق
خصوصیات ذهنی
خصوصیات ذهنی افراد خلاق به شرح زیر است:
کنجکاوی ، دادن ایدههای زیاد درباره یک مسئله ، ارائه ایدههای غیرعادی ، توجه فوقالعاده به جزئیات ، دقت و حساسیت نسبت به محیط بخصوص به نکاتی که به نظر دیگران عادی به نظر میرسد ، روحیه انتقادی ، علاقه زیاد به آزمایش و تجربه ، نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی ، انعطافپذیری و ادراک و دست کشیدن از چارچوبهای ذهنی ، ابتکار در ارائه پیشنهادهای جدید و …
خصوصیات عاطفی
خصوصیات عاطفی افراد خلاق به شرح زیر است:
آرامش و آسودگی خیال ، شوخطبعی ، علاقه بهسادگی و بیتکلفی در جنبههای مختلف زندگی ، دلگرمی و امید به آینده ، توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران ، اعتمادبهنفس و احترام به خود ، شهامت ، صبر و شکیبایی و …
خصوصیات اجتماعی
خصوصیات اجتماعی افراد خلاق به شرح زیر است:
پیشقدمی در قبولی و رویارویی با مسائل ، مسئولیتپذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیتهای مختلف ، قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.
عوامل مؤثر در شکلگیری خلاقیت و نوآوری افراد
- دانش
- توانایی عقلی و فکری
- داشتن سبکفکری و ابداعی
- انگیزش
- شخصیت مانند مقاوم بودن در برابر همرنگ جماعت شو و رفتارهای بیرونی
- حمایتهای دیگران و محیط
- تحقیق و مطالعه مداوم
- وقایع غیرمنتظره
- تغییرات در صنعت و بازار
- تغییرات در ادراک
- تغییرات محیط جهانی مانند گرم شدن زمین و …
- پیشرفت سطح بلوغ و دانش
- بهبود ارتباطات
فرصتهای داخلی و خارجی خلاقیت و شرح آن
فرصتهای داخلی مانند :
- موقعیتها و وقایع غیرمنتظره مانند شکستها
- ناسازگاریها
- نیازهای فرآیندی و تغییرات در صنایع و بازارها
فرصتهای خارجی مانند:
- دانش جدید
- تغییر نگرش
- تغییرات جمعیتی
مدیریت خلاقیت
خلاقیت دارای 3 مؤلفهی تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش است که میتواند درونی یا بیرونی باشد . مدیران میتوانند روی هر خصوصیات اثرگذار باشند و آنها را مدیریت کنند و بر میزان آن بیفزایند و یا کاهش دهند ، بخصوص تأثیرگذاری آنان در انگیزش ، بیش از دو مؤلفه دیگر است.
سمهای کشنده خلاقیت
- اینها فرضیه است ، اهل عمل باش.
- اشتباه چیز بدی است.
- این مشکل و مسئله به من مربوط نیست.
- احمق (ابله ) نشو.
- شوخی موقوف
- من نمیتوانم.
- یکی از سمهای خلاقیت و تفکر خلاق این است که اینطور فکر کنیم:
چون توانایی و دانش کافی برای اجرا و پیادهسازی ایده خلاقانه خود را ندارم ، پس خلاقیت بیفایده است یا اینکه در حیطه تخصص و تحصیلات من نیست ، اما فرد خلاق باید بداند که با تشکیل تیمی متخصص و مرتبط با ایده خلاقانهاش ، تحقق ایده و خلاقیتش دستیافتنی و ممکن میشود بنابراین یکی دیگر از سمهای کشنده خلاقیت ، عدم توانایی انجام کار تیمی و همکاری تیم است و چون ایرانیان در انجام کارهای تیمی ضعیفاند در جایگاه 75 فهرست جهانی خلاقیت قرار دارند.
روشهای حل خلاقانه مسئله
- آگاه بودن و کنجکاو بودن
- رجوع به درون
- ارزیابی و بررسی تمام ایدهها
- ارزشیابی از طریق پرسش
- واقعبینی بر اساس بهترین دانش موجود
- در نظر گرفتن همه راهحلهای ممکن و پرهیز از افرادی که ایدهها را میکشند
- غرق بودن در رویاهای خود و تمرکز بر آن
آرت مارکمن Art Markman نویسنده کتاب پرفروش تفکر هوشمندانه راهی برای حل مسائل بهصورت خلاقانه ، کاربردیترین روشهای حل خلاقانه مسائل را معرفی میکند که چکیدهای از مهمترین بخشهای این کتاب به شرح زیر است:
آرت مارکمن معتقد است :
یکراهحل خلاقانه در حل مسائل این است که مسائل را از تو تعریف کنید.
تمام آنچه بهعنوان حل خلاقانه مسئله باید بدانید این است که فرض کنید چیزی میدانید که به شما کمک خواهد کرد این مسئله را حل کنید و همینالان هم به آن فکر میکنید .
برای این منظور ، راهحلهای مختلفی را امتحان کنید ، هر راهی که فکر میکنید ، حتی اگر کاملاً غیرمنطقی باشد زیرا حافظه شما در حال جستجو برای نشانههایی از چیزی است که شما به او تلقین میدادید.
با تغییر صورتمسئله ، بازآفرینی مسئله و یا تشریح مسئله به روش دیگر ، مغز شما از حالت ثابت و نرمال خارج میکند تا انواع جاها را در حافظهتان برای پیدا کردن چیزی که منتظر آن هستید ، بگردد . به هر مقدار که روشهای مختلفی را امتحان کنید ، به همان میزان نشانههای جدیدی به مغزتان برای یافتن راهحل ، خواهید داد و برای آن منظور ، 2 سؤال کلیدی وجود دارد که به عقیده آرت میتواند به شما کمک کند.
1 ) این چه نوع مسئلهای است؟
اغلب اوقات ، ما فقط به این دلیل در یک مسئله در جا میزنیم زیرا برای مسئله یک چارچوب انتخاب کردهایم . زمانی که بهصورت اختصاصی برای یک مسئله فکر میکنید ، برای آن چارچوب مشخص میکنید و درواقع در حال حدومرز قائل شدن برای حافظهتان هستید و دارید بر روی خلاقیتتان سرپوش میگذارید . پس بهجای آن ریشهای فکر کنید و عمق مسئله و پیشینه آنها بیابید .
برای مثال جاروبرقی را در نظر بگیرید ، قبلاً جاروبرقیها یک کیسه همراه ، درون خود داشتند و هنگام پر شدن کیسه از گردوخاک و … باید تخلیه میشد و مجدداً کیسه خالی وارد جاروبرقی میشد ، اما محققین برای این حل این مسئله ، تلاشهای بسیاری کردند تا یک فیلتر خوب برای جاروبرقی درست کنند و تا حدی هم موفق شدند.
جیمز دایسون James Dyson یک فرد خلاق در حل مسائل ، مسئله جاروبرقی را از دید دیگری بررسی کرد ، او متوجه شد مشکل در جداسازی است و جداسازی فقط کار فیلتر نیست . او روشهای متعددی را برای جداسازی گردوخاک از هوا انجام داد و سپس توانست مخترع طراحی جاروبرقیهای بدون کیسه Dual cyclone شود که بر اساس چرخش تند بادی عمل میکن
2 ) بهغیراز من شخص دیگری چنین مشکلی دارد؟
هنگامیکه بهصورت عمقی به مسئلهتان مینگرید ، متوجه میشوید اکثر افرادی که میبینید مشکل شمارا ندارند ، درواقع آنها به روش خودشان آنها حل کردهاند ، خب چرا روش آنها را امتحان نکنیم ؟
برای مثال دایسون متوجه شد ، کارخانههای چوب و الوارسازی ، از سیلیکون صنعتی استفاده میکنند تا خاک اره را از هوا جدا کنند ، سپس او نیز از این تکنولوژی استفاده کرد و مشکل جاروبرقیها را یکبار برای همیشه حل کرد و فیلتر را از جاروبرقیها حذف نمود.
زمانی که متوجه میشوید ، مسئله شما بارها و بارها توسط دیگران حلشده و راهحلهای آنها را مشاهده میکنید ، ناخودآگاه یا راهحلهای موجود برای مسائل شما هم ، جوابگو هستند و یا اگر نیستند به شما کمک میکنند تا یک راهحل فوقالعاده مختصر به فرد به دست آورید.
عوامل شکست خلاقیت و نوآوری
- نبودن فرهنگی که از نوآوری حمایت کند
- احساس مالکیت نکردن و از آن خود ندانستن
- نبودن یک فرآیند گسترده و فراگیر برای نوآوری
- اختصاص ندادن منابع کافی
- عدم ارتباط طرحها و پروژهها با استراتژیهای کشور و جامعه
- عدم وجود یک سیستم ایده پرداز مدیریتی
- صرف نکردن زمان و دانش کافی برای رفع ابهامات
- ایجاد نکردن تنوع در فرآیندها
- توسعه ندادن ابزارها و بخشهای اندازهگیری پیشرفت
- عدم وجود مربیان و مدیران توانا در تیمهای خلاقیت و نوآوری
تکنیکهای خلاقیت
تکنیکهای خلاقیت بهعنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مسئله است و کمک بسیاری به افزایش خلاقیت فرد میکند . بهعبارتدیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت ، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت میکند که این تکنیکها معمولاً فردی ، گروهی و یا فردی – گروهیاند.
هدف آشنایی با تکنیک های خلاقیت این است که :
- آشنایی خوانندگان با مفهوم خلاقیت و منابع آن
- آشنایی خوانندگان با گزیدهای از کاربردیترین تکنیک های خلاقیت
- افزایش توان ایده پردازی خوانندگان برای دستیابی به راهحلهای بهتر در حل مسائل
تکنیک های خلاقیت فردی
تکنیک های خلاقیت فردی ، فقط توسط یک فرد قابلاجرا و استفاده است و نمیتوان آنها را بهصورت گروهی بکار برد . برخی از این تکنیک های فردی عبارتاند از:
- تکنیک تعمق Meditation
- تکنیک توهم خلاق Creative illusion
- تکنیک do it (Do it technique)
- تکنیک رسم علائق Doodles
- تکنیک خواب خلاقیت Creative Dream
- تکنیک نگاه با چشم ذهن View with mind eyes
- تکنیک حل ناخودآگاه مسائل Unconscious mind
- تکنیک نمودار استخوان ماهی fish one diagram
- تکنیک چکلیست اسبورن Osborn’s checklist
تکنیک do it ، مشهورترین تکنیک فردی است.
توضیح هر یک از این روشها به شرح زیر است:
تکنیک توهم یا درنگ خلاق Creative illusion
خیلی از اوقات ، آنچه را که فکر میکنیم واقعیت است ، واقعیت نیست . واقعیتها با 5 حس انسان درک میشود.
چیزهایی که چشم میبیند و مغز آنها تفسیر میکند باعث این خطا میشود . چشم میبیند اما وظیفه ذهن چیز دیگری است ، کار ذهن مرتب کردن و دستهبندی و قابلفهم کردن چیزهایی است که پس از دیدن ، مغز آنها ایجاد میکند بنابراین تصاویری که در ذهن است ، کپی مستقیم اشیا نیست بلکه کدهای خلاصهای است که از طریق شبکه عصبی مغز میرسد.
هدف این تکنیک آن است که فرد بتواند باقدرت توهم ، بعضی از اوقات با خطاهای عمدی ، طور دیگری به مسائل نگاه کند تا واقعیت موضوع را دریابد . این سعی باعث میشود مقدار اطلاعات از شکاف موجود در بافتهای عصبی ، آزادشده و بهوسیله پیوند با اطلاعات قبلی ، الگوی ذهنی جدیدی بسازد یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگر انتقال یابد.
این تکنیک نوعی خطای عمومی برای تغییر دید و نگاه و فهمیدن واقعیت موضوع است و شالوده آن بر مبنای سرمایهگذاری در خلاقیت به معنای توقف درزمانی است که دلیل موجهی برای توقف نیست یعنی سری را که درد نمیکند دستمال ببندید و از عادتها و پیشفرضهای ذهنی برای حل مشکلات ، دست بکشید.
توهم خلاق ، تلاشی آگاهانه ما برای خلاق بودن است تا نیازهای پنهان و شناختهنشده بشر را کشف کنیم.
تکنیک do it
این تکنیک از حروف اول 4 کلمه Define به معنی تعریف کردن ، Open به معنی باز کردن ، Identify به معنی شناسایی و Transform به معنی تبدیل کردن گرفتهشده است و منظور از انتخاب این واژگان آن است که برای حل مشکل ، ابتدا باید موضوع و مسئله بهطور دقیق تعریف و مشخص شود و سپس ذهن را برای راهحلهای مختلف باز نگه داشت تا بهترین راهحل شناسایی و درنهایت آنها به عمل تبدیل کرد.
تکنیک خواب خلاقیت Creative Dream
هنگام خواب ، ضمیر ناخودآگاه انسان ، فعالیتش کم میشود و فکر و مغز و روح انسان به آسایش و آرامش بیشتری میرسد و دستهبندی مطالب در ذهن راحتتر انجام میشود و احتمال یافتن راهحل برای مسائل ، بیشتر میشود بنابراین از امکان میتوان در خلاقیت استفاده کرد.
درروش به خواب سپاری ، هنگامیکه شب برای خوابیدن به بستر میروید ، در مورد موضوع موردبررسی و یا مشکل و یا مسئلهای که نیاز به خلاقیت و یافتن راهحل دارید ، بهشدت تمرکز کرده و فک کنید و به تجزیه تحلیل آنها بپردازید و آنقدر ادامه دهید تا در همان حالت خوابتان ببرد.
اغلب نیمههای شب از خواب بیدار میشوید و راهحل مناسب را پیدا میکنید و یا صبح بانشاط هستید و در خودتان ، راهحل مسئله را پیداشده مییابید و این روش بهراحتی جواب میدهد ولی باید دقت کنید که در استفاده از این روش ، افراط نکنید چون ممکن است باعث اختلال در خواب بشود یا روز بعد در خودتان احساس کسالت و خستگی کنید.
تکنیک نگاه با چشم ذهن View with mind eyes
ازآنجاکه استعدادهای روحی و روانی در خلاقیت بسیار مؤثر است ، این تکنیک سعی میکند اینگونه استعدادها را به افراد معرفی و آنها تقویت نماید.
اولین بار این تکنیک در سال 1979 توسط اینگو سوان و میشل ابداع گردید.
این تکنیک ، بیشتر بر دورنمایی درونی تأکید میکند تا درون بیرونی زیرا برای خلاق شدن لازم است همه پتانسیلهای فکری و ذهنی ، احساسی ، هیجانی ، روحی ، معنوی ، بصیرتی (شهودی ) ، منطقی و عقل به کار گرفته شوند و فقدان یا ضعف هر یک ، خلاقیت را محدود میکند درحالیکه اکثر افراد به دلیل نظامهای آموزشی ، محتوای دروس ، روش تدریس و شرایط محیطی و فرهنگی … از تواناییهای هیجانی ، ذهنی ، روحی و شهودی بالایی برخوردار نیستند به همین دلیل گفته میشود اغلب افراد از 10% ظرفیت و تواناییهای مغزشان استفاده نمیکنند.
با این تکنیک و تمرینهای آن میتوان از طریق ادراکات فراحسی ، چیزهایی را دید که ازنظر زمان و مکان در مقابلش قرار ندارند . این تکنیک ازیکطرف کمک میکند تا فرد با تقویت استعدادهای روحی و روانی ، در موقعیتهایی فراتر از سطح حواس قرار بگیرد و از طرف دیگر به او میآموزد برای رسیدن به واقعیتها ، بعد از دریافت اطلاعات فرستادهشده از طریق حواس ، راههای زیادی باید بپیماید. بهعبارتدیگر فرد ازیکطرف متوجه میشود یکی از موانع مهم برای خلاقیت ، تعلق و وابستگی به حواس 5 گانه است و از طرف دیگر متوجه میشود که اطلاع ارسالی از حواس ، در حد تخمین راهنمای خوبی برای اوست.
در این روش ، تمرینهای زیادی بهوسیله نرمافزارهای کامپیوتری جهت تقویت نگاه با چشم ذهن طراحیشده ، یکی از تمرینها این است که ابتدا درحالیکه فرد در حالتی راحت و آسوده قرار دارد ، یک صفحه مشکی ساده به او نشان میدهند و از او میخواهند که برای چند ثانیه بهطور خیره به آن نگاه کند سپس از او خواسته میشود درحالیکه چشمانش بسته است ، اشکال ، سمبلها ، اعداد یا رنگهایی را که در مقابل او به نمایش گذاشته میشود را تشخیص دهد .
بهمرورزمان و با انجام تمرینات مکرر ، فرد قادر میشود بعد از چند ثانیه ، اشکال و تصاویر را با چشمبسته تشخیص دهد و بهاینترتیب ، از مهارت روانی خاصی برای نگاه با چشم ذهن برخوردار میشود.
تکنیک حل ناخودآگاه مسائل Unconscious mind
ضمیر ناخودآگاه ، نیروگاه یا کتابخانه بزرگ ذهنتان است. این ضمیر همه تجربیات ، دانش و تصمیمات و ایدهها و افکاری که تاکنون داشتهاید را جذب کرده و ذخیره میکند و میتواند فورا به این حافظه دسترسی پیدا کند.
ضمیر ناخودآگاه ، همه اطلاعات را ثبت میکند و به خاطر می آورد و میتواند اطلاعات موجود را به اشکال و الگوهای جدیدی تبدیل کند و در حل مسائل به کار گیرد.
تکنیک ایشیکاوا یا نمودار استخوان ماهی fish one diagram
این تکنیک یکی از روشهای مفید برای شناسایی مسائل است که هدف اصلی آن شناسایی و تهیه فهرستی از علل احتمالی مسئله موردنظر است و بااینکه تکنیکی گروهی است اما بهصورت فردی نیز قابلاستفاده است.
تکنیک چکلیست اسبورن Osborn’s checklist
تهیه چک لیستی از سؤالات درباره خلق یک محصول ، یک فرآیند یا بهینهسازی آنها و یا هر موضوع تحت بررسی دیگری میتواند دیدگاههای جدیدی را ایجاد کند و به خلاقیت و نوآوری منجر شود.
یکی از متداولترین چکلیستها برای خلق ایده ، چک لیستی است که توسط الکس . اف اسبورن در سال 1953 مطرح شد . او این چکلیست را درزمانی طراحی کرد که در یک شرکت بزرگ تبلیغاتی شراکت داشت .
به کمک این چکلیست میتوان یک ایده موجود را به ایدهای جدید تبدیل کرد.
یک جلسه تکمیل چکلیست در حدود 15 دقیقه الی 1 ساعت به طول میانجامد و در یک گروه کاری ، اعضا میتوانند بهطور جداگانه چکلیست را بررسی کنند و درنهایت پاسخهای خود را مقایسه کرده و با استفاده از پیشنهادهای یکدیگر ، ایده جدید به دست آورند.
چکلیست اسبورن میگوید:
کاربردهای دیگر شامل:راه جدید استفاده ، کاربردهای دیگر در صورت اصلاح ، آیا میتوان از آن در مواردی دیگر استفاده کرد؟
سازگار کردن یا انطباق شامل:چه چیز دیگری مثل این یا شبیه این است ، چه چیزی را میتوانیم کپی کنیم ، از چه کسی میتوانیم تقلید کنیم ، چه ایدههای دیگری پیشنهاد کنیم.
اصلاح کردن یا تغییر دادن شامل:پیچش جدید ، تغییر رنگ ، تغییر حرکت ، تغییر صدا ، تغییر بو ، تغییر شکل ، چه تغییری ، زاویه دیگری میتوان به آن داد؟
بزرگ کردن شامل:چه چیزی به آن اضافه کنیم ، زمان بیشتر ؟، تناوب بیشتر ؟، بلندتر ، طولانیتر ، مستقیمتر ، تکرار ، تکثیر ، تغییرات طول و عرض و ارتفاع
کوچک کردن شامل:چه چیزی از آن کم کنیم ، کوچکتر ؟، ریزتر؟، متراکمتر؟، کوتاهتر؟، پایینتر؟، حذف یا سبکتر کردن ؟، جداسازی
جایگزین کردن شامل:چه چیزی جایگزین آن کنیم ؟، ترکیبات دیگر ، استفاده از موارد دیگر ، فرآیند دیگر ، مکان دیگر ، روش دیگر ، تعویض اجزا، قدرت بیشتر
ترکیب مجدد شامل:تعویض داخلی قطعات ، الگویی دیگر ، طراحی دیگر ، تغییر برنامه زمانی ، ایدهها را ترکیب کنیم ؟، اهداف را ترکیب کنیم؟، خواستههایمان را ترکیب کنیم؟
معکوس کردن شامل:جابجایی مثبت و منفی ، برعکس چطور؟، وارونهاش کنیم ؟
روش اجرا چگونه است؟
- محصول یا فرآیندی که میخواهید اصلاح شود را مشخص کنید.
- هر یک از فعلهای چکلیست را در مورد محصول موردنظر به کار بگیرید و به کمک سؤالهای مطرحشده برای هر فعل ، تغییراتی را در مورد محصول خود پیشنهاد دهید.
- مطمئن شوید که تا حد ممکن ، تمامی سؤالهای جزئی را پاسخ دادهاید.
- تغییرات پیشنهادی خود را مرور کنید تا ببینید کدامیک از پاسخها ، راهحل شمارا تأمین میکند . درصورتیکه بهصورت تیمی به سؤالات پاسخ دادید ، وجه اشتراک پاسخهای خود را برای رسیدن به ایدههای جدید ، مدنظر قرار دهید.
تکنیک های خلاقیت گروهی
تکنیک های خلاقیت گروهی ، تکنیکهایی هستند که برای استفاده در گروه ، طراحیشدهاند و امکان استفاده بهوسیله یک فرد را بهتنهایی ندارند . برخی از این تکنیکها به شرح زیر است:
- تکنیک ایده کاتور Ideatioon
- تکنیک ایفای نقش Roleplaying
- تکنیک تخته داستان Storyboards
- تکنیک T.K.J
- تکنیک جدل Dialectic technique
- تکنیک دلفی Delphi technique
- تکنیک سینکتیکس Synecticcs
- تکنیک 6 کلاه فکری Six thinking hat
- تکنیک گروه تخیلی یا گردش تخیلی Speculative excursion
- تکنیک طوفان فکری یا ذهنی Brian storming
- تکنیک طوفان فکری مکتوب Brain writing
- تکنیک طوفان فکری معکوسInverse brain storming
- تکنیک گروه اسمی Nominal group
از میان همه تکنیک های گروهی ، تکنیک دلفی و سینکتیکس و 6 کلاه فکری و طوفان فکری ، بیشتر اهمیت دارد.
توضیح هر یک از این روشها به شرح زیر است:
تکنیک ایده کاتور Ideatoon technique
واژه انگلیسی Ideatoon ترکیب 2 کلمه idea به معنی ایده و cartoon به معنی کاریکاتور است.
نام این تکنیک در کتاب ایده کاتور جمع شده است و به 2 نوع تفکر کلامی و تفکر دیداری ، نیاز دارد که هر یک از این حالات فکری ، مربوط به یک قسمت از مغز است.
تفکر کلامی مربوط به مغز چپ و تفکر دیداری مربوط به مغز راست است .
تفکر خلاق به هردوی این حالات فکری نیاز دارد و ضعف و فقدان هر یک ، مانعی برای خلاقیت است بنابراین باید گفت که هر 2 حالت فکری مکمل هم هستند زیرا اکثر افراد به تفکر زبانی ، عادت کردهاند و در آن مهارتیافتهاند ، پس نمیتوانند خلاقانه فکر کنند.
تکنیک ایده کاتور برای تقویت تفکر دیداری افراد ، طراحیشده است که فکر فرد بهوسیله نیروی تصاویر، طرحها و نقشهها و شکلهای کمیک از دنیای کلمات ، آزاد بشود بهعبارتدیگر فرد به کمک انعطافپذیری زبان تصاویر و اشکال که برعکس انعطافپذیری کلمات است ، بهتر میتواند روابط جدیدی را بین مشخصهها و اجزا یک یا چند موضوع ، برقرار کند درواقع زبان تصاویر شامل تعدادی سمبل دیداری مختصر همراه با خلاقیت خاص و فوقالعاده جالبی است که جانشین کلمات میشوند.
این تکنیک به افراد کمک میکند تا مشکلاتشان را بهتر ببینند و بیان کنند و آنها بهتر و خلاقانهتر حل کنند زیرا زبان تصاویر باعث افزایش توان تفکیک و تقسیمبندی موضوعات کلی به موضوعات کوچکتر و ارتباط آنها در قالبهای جدید و توسعه و تعمیق بینش و بصیرت و فراست شخص ، نسبت به موضوع میشود تا فرد با چشمانی تازه به مشکل نگاه کند.
برای بیان منظور بهوسیله زبان تصاویر، لازم نیست فرد نقاش باشد ، بلکه با تصاویر بسیار مختصر و ابتدایی ، میتوان منظور را منتقل کرد بهطور مثال بانک Hampshire ، برای حل مشکل سرقت دستهچکها از این تکنیک خلاقانه استفاده کرد و بعد از ایجاد دستههای مختلف کاریکاتور و گروهبندی آنها ، نهایتاً به این ایده رسید که عکس صاحب چک را روی دستهچک چاپ کند.
روش کار تکنیک:
- موضوع یا شکل را به اجزا و جنبههای مختلف ، تقسیم کنیم
- سعی کنیم که هر یک از اجزا را به کمک رسم سمبلهای ساده گرافیکی ، توصیف کنیم و روی کارتی جداگانه که پشتش نام آن جزء نوشتهشده است ، ترسیمش کنیم و اجازه داده شود در تصورات خود از آن جزء ، دخل و تصرف نشود و آنچه فرد احساس میکند به تصویر بکشد
- کارتهای ترسیمشده را بر روی تابلویی رسم میکنند و بهصورت اتفاقی و برای تحریک ایدهها ، بدون جهتدهی آگاهانه ، سمبلها چندین بار در دستههای مختلف گروهبندی میشوند دقیقاً همانطور که در طوفان یا یورش فکری ، ایدههای پیشنهادی در هم ادغام و ترکیب میشوند
- سعی میکنیم که ایدههایی درد رابطه با موضوع یا مشکل اصلی پیدا کنیم
- در صورت عدم موفقیت میتوان ، تصاویر جدید را رسم کرد و یا دوباره از ابتدای فرآیند شروع کرد. تنظیم مجدد دستهها باعث ایجاد ارتباطی جدید و تحریک ایدههای تازه میشود.
تکنیک ایفای نقش Role playing
این تکنیک بر اساس اصول مذهب zen بودایی شکلگرفته است ، اصلی که میگوید من انسان هر چه بیشتر سعی میکند درجایی نباشد ، بیشتر در سعی خود حضور خواهد داشت بهعبارتدیگر دربند آنی که در پی آنی . و خود تصمیمگیرنده سعی میکند که اجازه دهد تصورات ، خیالات و اطلاعات قبلیاش ، فراتر از من طبیعی و محدوده حرکت کند و بهترین تمرین برای آن ، تکنیک 6 کلاه فکری است که در آن افراد ، 6 نوع تفکر را تمرین میکنند.
تکنیک تخته داستان یا داستانسرایی یا استوری storyboard
این تکنیک توسط جان کاپلز در سال 1926 نوشته شد و باعث خلاقیت فرد در نوشتن ایدههای فراوان میشود و مهارت نوشتاری او را افزایش میدهد و باعث خلاقیت در آن میشود. این تکنیک یک ساختار3 گانه دارد که شامل الگویی است که خلاقیت را ایجاد میکند و درگیری فرد با خلاقیت و ارائه راهحل ، بهشرط آنکه ایدهها هدفمند نوشته شوند . با این تکنیک ، دادههای ذهنی خام و بدون فرم به قالبی تبدیل میشود که افراد را متقاعد کرده و روی آنها تأثیر میگذارد.
تکنیک T.K.J
T.K.J یک تکنیک خلاقیت حل مسئله ژاپنی است که بهصورت گروهی انجام میشود. این تکنیک در سال 1964 توسط جیرو کاوا کتیا که استاد رشته انسانشناسی در موسسه فناوری توکیو بود ، ابداع شد.
این تکنیک کاملاً بصری است و به برقراری ارتباط بین مفاهیم کلامی و نمایشهای بصری ، کمک میکند و در ژاپن بسیار متداول است و مانند بسیاری از تکنیک های خلاقیت ژاپنی از کارتها ، نقشههای بصری و تداعی افکار برای خلق ایدههای جدید ، استفاده میکند.
T.K.J مبتنی بر واقعیتهایی است که 3 شرط را باید تأمین کند:
1- به مسئله موردنظر مربوط باشد.
2- بهطور عینی اثبات پذیر باشد.
3- مهم باشند.
فرآیند T.K. J شامل 2 بخش است به شرح زیر است:
الف ) تعریف و شناسایی مسئله
در این بخش ، تعداد ایدههایی که میتوانند درباره مسئله ارائه شوند ، روی کارتهایی نوشته میشوند و نکته مهم اینجاست که شرکتکنندگان باید بفهمند که ایدههای آنان باید برای شناسایی مسئله باشد و نه حل آن و هر یک از افراد باید با چشماندازهای معین ، درباره مسئله فکر کنند و میتوانند 15 تا 20 ایده را در محدوده زمانی 5 تا 10 دقیقه خلق کنند.
سپس کارتها جمعآوری میشوند و بر اساس اتفاقنظر گروهی ، به چند مقوله و دسته بسیار کلی دستهبندی میشوند که برای این کار رهبر گروه ، کارتها را جمعآوری و آنها را مجدداً توزیع میکند بهطوریکه هیچکس ، کارت خود را در دست نداشته باشد و رهبر ، یکی از کارتها را با صدای بلند میخواند و اعضا ، کارتها را در کیسههای خود که دارای ایدههای مرتبط است ، پیدا میکنند و با صدای بلند میخوانند و دوباره در کیسهای دیگر که وسط میزاست و برای کل گروه است نه فرد خاصی میگذارند تا مجموعهای از ایدهها و افکار جمعآوری شوند سپس هر دسته از کارتها نامگذاری میشوند و این فرآیند آنقدر ادامه مییابد تا همه کارتها در دستههای نامگذاری شده قرار بگیرند .
در روش T.K. J استفاده از شوخی ، هنگام دستهبندی کارتها و بحث درباره ایدهها ، استقبال میشود.
ب ) راهحل مسئله
باید در این بخش ، شرکتکنندگان مجدداً راهحلهای پیشنهادی برای حل مسئله را روی کارتهای جدید با ابعاد دیگری نسبت به روش الف ، بنویسند و سپس رهبر ، کارتها را جمعآوری کرده و مانند مرحله تعریف مسئله ، مجدداً توزیع کنند و سپس یک ایده با صدای بلند خوانده میشود و شرکتکنندگان مانند مرحله الف ، کارتهایی را که به این ایده ربط دارد پیدا میکنند.
این ایدهها با صدای بلند خوانده میشوند و مجموعه راهحلهای نامگذاری شدهای پیدا میشوند و مانند مرحله الف ، کارتها در مجموعههای نامگذاری شده ، قرار داده میشوند تا راهحلها استخراج و نامگذاری شوند. سپس دریافت ایدههای مطرحشده ، مورد ارزیابی قرار میگیرند و راهحلهای مناسب برای اجرا انتخاب میشوند .
تفاوت مرحله الف و ب در این است که در بخش الف ابتدا مسئله تحلیل بهخوبی فهمیده و تحلیل میشود و در بخش ب بر اساس اینکه در مورد مسئله ، ابهامی برای کسی وجود ندارد ، برای حل آن ایده پردازی میشود.
از این تکنیک برای حل مسائل پیچیده و مسائلی که نمیتوان بهدرستی آنها را تشخیص و مورد ارزیابی قرار داد ، استفاده میشود.
تکنیک جدل Dialectic technique
این تکنیک ، استدلالی است که از قضیههای مشهور یا موردقبول مخاطب تشکیل میشود و برای قانع سازی طرف مقابلش به کار میرود. هر مجادله عبارت است از هر مباحثه بهگونهای که شخص ، فارغ از درستی یا نادرستی موضعش ، از آن عقبنشینی نکند. صورت ساده جدل آن است که فردی ، دیگری مورد پرسشهای پیدرپی و متعدد قرار میدهد بهطوریکه سرانجام او به تناقض گویی بیفتد و محکوم شود.
در این مبارزه خلاقانه به دلیل طرح سؤال های فراوان ، کسی که بتواند از پذیرفته های طرف مقابل بهره بگیرد و او را به بن بست بکشاند ، پیروز میشود. شخصی که اعتراض خود را بهصورت سؤال مطرح میکند ، باید از مسلمات استفاده کند زیرا شخص دوم آنها را پذیرفته و با فرض درستی آنها ، به سؤالات طرف مقابل پاسخ میدهد و کسی که از عقیده خود دفاع میکند ، باید از مشهورات بهره ببرد.
هدف جدل ، به دست آوردن یقین نیست بلکه قانع سازی طرف مقابل است و در دفاع از باورها و تمرین ذهن برای تسلط بر جوابگویی و سخن وری استفاده میشود و تأثیر آن این است که پاسخ های فرد مقابل و پرسش های فراوان ، سبب ایجاد جرقههای ذهنی ناگهانی در ذهن افراد و ایده یابی و خلاقیت ذهنی میشود.
البته این روش برای افرادی که متعهد و معتقد به دین هستند توصیه نمیشود چرا که رسول اکرم میفرمایند جدل در اسلام ، حرام است و بایکدیگر مجادله نکنید.
تکنیک دلفی Delphi technique
این تکنیک در سال 1964 توسط داکلی و هلمر معرفی شد و بسیار شبیه به تکنیک طوفان فکری است با این تفاوت که افراد هیچگاه بهصورت گروه در یک جلسه و دور یک میز جمع نمیشود و رویارویی مستقیم رخ نمیدهد اما فلسفه آن این است که افراد در طوفان فکری به دلیل شرم و خجالت ، نمیتوانستند بعضی از ایدههایشان را مطرح کنند و به همین دلیل در روش دلفی ، افراد بهصورت کلامی و رو در رو درگیر بحث نمی شوند بلکه رئیس گروه موضوع را به همه اعلام میکند و سپس هر یک از افراد بهطور جداگانه ، ایدههایشان را کتبی و حتی اگر بخواهند بدون ذکر نام برای رئیس گروه ارسال میکنند و سپس رئیس گروه ، تمام ایدههای پیشنهادی را برای تک تک اعضا ارسال میکند و از آنها میخواهد که نسبت به ایدههای پیشنهادی دیگران فکر کنند و اگر ایده جدیدی به نظرشان میرسد به آنها اضافه کنند. این عمل چندین بار تکرار میشود تا در نهایت اتفاق نظرات به دست بیاید .
فن دلفی شامل دعوت به مشورت و مقایسه قضاوت های بی نام و چند نوبتی اعضا ی یک تیم درباره یک تصمیم یا یک مسئله است .
چه موقع از روش دلفی استفاده میشود؟
- هنگامیکه میخواهید نظر اعضای یک تیم را درباره شخصی به دست آورید ، بی آنکه روبرو شدن افراد با هم ، باعث احتمال خطا در قضاوت و تصمیم گیری بشود.
- هنگامیکه اعضای یک تیم در یک جا مستقر نباشند.
- زمانیکه لازم است اعضای یک تیم ، نسبت به تصمیمی که میگیرند و عواقب آن ، بهطور کامل آگاه و مسئول باشند.
- هنگامیکه حضور چهره های بالادست ، در تصمیم گیری اثر میگذارد.
تکنیک سینکتیکس Synecticcs technique
این تکنیک از ریشه یونانی الاصل synetikos به معنای فشار دادن 2 چیز به یکدیگر یا متصل کردن چند چیز مختلف ، گرفته شده است و به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در قالب یک ساختار جدید است و هر اندیشه اخلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نیست زیرا این تکنیک روشی برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد است که دور هم جمع میشوند.
بهطور کلی فرآیند بکارگیری این روش عبارت است از:
- شناسایی و تعریف شکل و تجزیه تحلیل آن ، بهمنظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
- ارتباط دادن جوهره بهدستآمده با موضوع غیر مرتبط ( ساختن وضعیت مشابه )
- کشف راهحلهایی برای موضوع مشابه (راهحلهای مشابه )
- تلاش برای تبدیل راهحلهای بهدستآمده به راهحلهای نهایی برای حل مشکل
تکنیک 6 کلاه فکری Six thinking hats technique
هدف 6 کلاه: هدف از تکنیک 6 کلاه آن است که به کسانی که دورهم جمع میشوند بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و به راههای خلاقانه فکر کنند و یا هماهنگی نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی کنند و در تصمیمگیریها از آن استفاده کنند.
6 کلاه ، جنبه یا سبک فکری را تعریف کرده و برای هر یک کلاه ، رنگی خاص را بهعنوان سمبل تعیین میکند.
- کلاه سفید : این کلاه وظیفه طرح مسئله و ارائه اطلاعات را به عهده دارد و با موضوعات و شکلهای واقعی سروکار دارد و بدون هیچگونه قضاوتی ، فقط به دنبال واقعیتهاست .
- کلاه سرخ:این کلاه برای بیان اظهارنظرها و جستجوی جنبههای هیجانی و احساسی ، غیراستدلالی است به همین دلیل برای اظهارات این کلاه دلیل خواسته نمیشود درواقع این کلاه ، ابزار مناسبی برای بیرون ریختن احساسات و هیجانات و حدسها و درکهای شهودی است که نیازی به استدلال ندارد و اگر به آن توجه نشود ، بر روی تمام تفکرات و مذاکرات فرد ، تأثیر میگذارد.
- کلاه سیاه: این کلاه برای بیان و جستجوی جنبههای منفی ، بدبینانه اما واقعی است ( بیان منطقی مخالفت همراه با استدلال قوی ).
- کلاه زرد: این کلاه برای بیان و جستجوی جنبههای مثبت ، خوشبینانه اما واقعی است درواقع این کلاه نشاندهنده کنجکاوی فرد و رغبت و میل او به عملی کردن چیزها و ایدههاست. کلاه زرد موضوعاتی را که ازنظر دیگران تهدید است گ فرصت میداند و تلاشی آگاهانه و سنجیده برای مثبت فکر کردن دارد و هدف آن تحقق بخشیدن معنای خلاقیت یعنی رهایی از عادتها و قیدوبندها و پیشفرضهاست.( سازندگی )
- کلاه سبز: این کلاه برای بیان و جستجوی جنبههای جدید ، خلاقانه و تازه و بیان فکرهای غیرمنطقی برای تحریک ذهن خلاق دیگران است . این افکار حتی اگر برانگیزاننده نیز نباشند ، برای پیشگیری از انجماد فکرهای ناشی از کلاهسیاه ، لازم و مفید است.( کلاه اثرگذار ، کلاه خلاقیت و راهحلها )
- کلاه آبی: این کلاه به اصل موضوع فکر نمیکند بلکه به سبک تفکری فکر میکند که برای بررسی و پژوهش موضوع لازم است . وظیفه این کلاه تعیین مرحلههای مختلف فکری و اولویت دادن به آنها ، ارزیابی اولویتها ، فهرست کردن محدودیتها ، تعیین حد تمرکز و نشان دادن هدف و تنظیم و ساماندهی فرآیند برنامهریزی در تفکر و استفاده از کلاههای دیگر است. (کلاه نظارت و جمعبندی نظرات و نظم دهی به جلسه )
نکته مهم:
شاید در ظاهر ، کلاهسفید و سرخ و سیاه چندان مهم به نظر نیایند و نقش مؤثری در خلاقیت نداشته باشند و حتی یکی از موانع و سمهای کشنده خلاقیت نیز بهحساب بیایند اما شنیدن نظرات کلاهسیاه و قرمز و سفید ، باعث شکلگیری تفکر خلاقانه در کلاه سبز و زرد میشود درواقع کلاهسیاه و قرمز و سفید ، باعث ایجاد جرقههای ذهنی میشوند زیرا کلاه قرمز و سیاه ، حالتی منعکننده و همراه با مخالفت شدید دارند که کلاه زرد و سبز برای مجاب کردن آنان و به تصویب رساندن ایدههایشان ، از هر جرقه و خلاقیتی استفاده میکنند و همین مخالفت محرک است.
نکته مهم دیگر این است که افراد نباید در طول جلسه ، همواره یک کلاه با یکرنگ خاص داشته باشند ، رنگ کلاهها باید مدام عوض شوند.
فواید تکنیک 6 کلاه:
- مسلط شدن افراد به افکار خود که تنها چیزهایی را فرابخوانند که لازم دارند.
- یکی از محدودیتهای اصلی در فکر کردن ، مقابله و مقاومت من احساس است که باعث اشتباهاتی در تفکر میشود.
- ساده کردن ، شفاف کردن و اثربخش کردن تفکر
- فراهم کردن زمینه برای تغییر آگاهانه الگوهای ذهنی برای استفاده از همه ظرفیتهای ذهنی
تکنیک گروه تخیلی یا گردش تخیلی Speculative excursion
در سال 1961 روانشناسی به نام گوردون W.J.Gordon نتایج پژوهشهای 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر و اعلام کرد که ذهن انسان در هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار ، در یک حالت خاص روانی است و اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم ، خلاقیت امکان وجود مییابد.
او در گروههای ایجاد خلاقیت ، اعضای گروه را از طریق بهکارگیری یک جریان تمثیل و استعارهای ، به گردشی تخیلی ترغیب میکرد و در این حالت ، ایدهها و نظرات آنها را کشف میکرد.
در گردش تخیلی ، ذهن افراد به نکات جدیدی میرسید و روابط تازهای بین پدیدهها کشف میکرد و پدیدههایی که هیچ تجانسی با یکدیگر نداشتند را تلفیق و ترکیب میکرد به همین دلیل به روش گردش تخیلی ، تلفیق نامتجانسها (synectics) یا تهییج ذهن نیز میگویند و روشی مناسب برای یافتن راهحلهای جدید برای مسئله و اکتشافات فنی و علمی است و در این روش فقط رهبر گروه از موضوع اصلی اطلاع دارد و موضوعی که مطرح میشود ، دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است تا به تخیل افراد اجازه جولان بدهد. و این روش بسیار نزدیک به تکنیک سینکتیکس است که شرح داده شد زیرا ارتباط برقرار کردن بین چیزهای نامتجانس ، کار قوه تخیل و قدرت و توانمندی آن است.
تکنیک طوفان فکری یا ذهنی یا بارش افکار Brian storming
این روش در سال 1938 توسط الکس اساسبورن ابداع شد و وسیلهای برای ایده یابی گروهی و سازمانیافته است که در آن از افراد خواسته میشود فیالبداهه برای مسائل و سؤالات ، پاسخ بیابند و پاسخها روی تابلو نوشته میشود تا اعضا آنها ببینند و ذهن آنان بیشتر فعال شود و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود و همچنین نباید در آن انتقاد و ارزیابیهای سریع وجود داشته باشد تا اعضای جلسه با فراغت خاطر ، اظهارنظر کنند و محیط مساعدی برای خلاقیت آنان فراهم بشود که قوانین آن به شرح زیر است:
- هیچکس حق قضاوت ، ارزیابی یا انتقاد را ندارد.
- هر چه ایدهها جسورانهتر و عجیبتر باشد بهتر است.
- هر چه تعداد ایدهها بیشتر باشد بهتر است.
- هر چه ترکیب ایدهها بیشتر باشد بهتر است.
تفاوت طوفان ذهنی فردی و گروهی: طوفان ذهن فردی با تولید بسیار و گسترده و تنوع ایدهها همراه است و کمتر منجر به ایدههایی کارا و عملی میشود و نکته جالب اینجاست که فرد در انزوا و تنهایی ، ترسی از انتقاد ندارد و بدون هیچ محدودیتی از طرف اعضای گروه ، میتواند ایدهها را آزادانه ، تجزیهوتحلیل کند اما مزیت طوفان گروهی این است که مشکلات ایدههای فردی ، بهوسیله تجربه و خلاقیت افراد دیگر حل میشود و از بین میرود.
اگر بخواهیم نتیجه مطلوبتری از طوفان ذهنی داشته باشیم باید این 2 نوع طوفان ذهنی را با یکدیگر ترکیب کنیم.
طوفان فکری معکوس یا وارونهسازی مسئله Inverse brain storming
با ورود اطلاعات به ذهن ، ازآنجاکه ذهن سیستم الگوساز خود سازمان دهنده است سعی میکند در کمترین زمان ، اطلاعات ورودی را در نزدیکترین ، شبیهترین و آشناترین قالب ذهنی قرار دهد. یعنی چون در این تکنیک ، اطلاعات وارونه وارد ذهن میشوند ، احتمال اینکه وارد قالب جدیدی بشوند افزایش مییابد و درنتیجه خروجی قالب با گذشته تفاوت خواهد داشت . این درک جدید ، جرقهای برای تفکری متفاوت است که باعث خلاقیت میشود و فواید آن به شرح زیر است:
- استفاده از این تکنیک ، کمک بسیاری به شناسایی قالبهای ذهنی پنهان خود و دیگران میکند.
- ترس از شکست فرد کاهش و توان فرد برای فرار از نگرش به شیوه متداول افزایش مییابد.
چگونه از این روش استفاده کنیم؟
برای استفاده از این روش ابتدا باید یکی از این 2 سؤال معکوس را از خودتان بپرسید:
الف ) بهجای فکر کردن به اینکه چطور میتوانم مشکل را حل کنم یا جلوی به وجود آمدنش را بگیرم بپرسید چطور میتوانم مشکل را به وجود بیاورم؟
ب ) بجای پرسیدن این سؤال که چگونه میتوانم به این نتایج برسم ، دنبال جواب این سؤال بگردید که چطور میتوانم کاری کنم که درست برعکس نتیجه دلخواهم اتفاق بیفتد.
نکاتی درباره روش تکنیک معکوس:
- مشکل یا مسئله را باید دقیق و واضح روشن کرد و آن را روی کاغذ نوشت .( طوفان فکری مکتوب )
- برای حل مسئله به روش معکوس ، بارش فکری لازم است تا به راهحل معکوس رسید پس نباید ایده را محدود کرد و هر راهحلی را که به ذهن میرسد را باید بدون سانسور و ویرایش ، روی کاغذ نوشت.
- وقتی برای حل کردن مسئله معکوس ، بهاندازه کافی راهحل پیدا نشد ، باید ایدههای معکوس را دوباره وارونه کرد تا به ایدههایی متناسب با مشکل اصلی تبدیل شوند.
- ارزیابی ایدههای جدید تا از بین ایدهها ، ایدهای را که قابلیت تبدیلشدن به یک راهحل خوب را داشته باشد پیدا کرد و ویژگیهای یک راهحل بالقوه خوب را کشف کرد.
15-2-13 تکنیک گروه اسمی Nominal group
اعضای گروه در یک میز جمع میشوند و موضوع تصمیمگیری ، بهصورت کتبی به هر یک از اعضا داده میشود و آنها چگونگی حل مسئله را مینویسند و هر یک از اعضا یک عقیده را به گروه ارائه میکند و عقاید ثبتشده به بحث گذاشته میشود تا مفاهیم برای ارزیابی ، روشنتر و کاملتر بشود و درنهایت هر یک از اعضا بهطور مستقل و مخفیانه عقاید را درجهبندی میکند و تصمیم گروه آن تصمیمی خواهد بود که درمجموع بیشترین امتیاز را به دست آورده باشد . این روش بسیار شبیه به همان تکنیک دلفی است.
چه موقع از تکنیک گروه اسمی استفاده میشود؟
- با موضوعی بحثبرانگیز ، حساس و دارای موافق و مخالفهای بسیاری مواجه باشیم و تصور کنیم که عقیدههای ضدونقیض و دهها دلیل جزئی و تفصیلی ، ممکن است بحث را فلج کند.
- وقتیکه بخواهیم مشارکت مساوی همه اعضا را تضمین کنیم.
- وقتیکه علت اساسی و ریشهای یک مسئله را شناخته اما نحوه اقدام و انتخاب یک گزینه از میان گزینههای دیگر بسیار مشکل است.
تکنیک های خلاقیت فردی – گروهی
تکنیک های خلاقیت فردی – گروهی ، تکنیکهایی هستند که میتوان از آنها به هر دو صورت فردی و گروهی استفاده کرد . برخی از این تکنیکها عبارتاند از:
- تکنیک ارتباط اجباری Forced association
- تکنیک اسکمپر SCAMPER
- تکنیک پردازش P.I.C.L
- تکنیک P.M.I
- تکنیک P.P.C
- تکنیک تجزیه تحلیل ماتریس Matrix Analysis
- تکنیک چه میشود اگر …؟ What if
- تکنیک تجزیه تحلیل مورفولوژیک
- تکنیک چرا
- تکنیک در هم شکستن مفروضات
- تکنیک شکوفه نیلوفر آبی
از میان تکنیک های فوق ، تکنیک پرورش P.I.C.L و چه میشود اگر و تجزیه تحلیل مورفولوژی ، نسبت به بقیه تکنیک های فردی – گروهی ، مشهورتر است.
توضیح هر یک از این تکنیکها به شرح زیر است:
تکنیک ارتباط اجباری Forced association
بنیانگذار این تکنیک ، چارلز . اس . وایتینگ بود. هدف این تکنیک ، برقراری ارتباط بین موضوعات کاملاً نامرتبط و رهایی از فرضیههای ناشی از ضبط اطلاعات زمینهای است.
تکنیک اسکمپر
این تکنیک میگوید موضوع را به اجزا کوچکتر تقسیم کرده و برای آن ایده جدید بسازید. کاربرد اصلی این تکنیک بر پایه ایده یابی فردی طراحیشده است که میتواند بهطور بسیار اثربخش برای گروهها نیز مفید باشد.
هدف اصلی این تکنیک افزایش قدرت تصور است تا از آن در جهتها و ابعاد مختلف و ضروری استفاده شود . این قدرت تصور و تحریک ، بهوسیله سؤالاتی انگیزه برانگیز ایجاد میشود و شخص در رابطه با مسئله موردنظرش ، سؤالاتی از خود میپرسد و درنهایت با افزایش ایدهها ، کیفیت ایدهها ، تضمین و ارتقا مییابد.
SCAMPER از ابتدای حروف و واژههای سؤالبرانگیز گرفتهشده است که در دستیابی به ایدههای نو بسیار مؤثر است و مخفف واژگان زیر با مفاهیم زیر است:
Substitute جانشینسازی: یعنی چه مواردی را میتوان بهجای موارد قبلی به کار برد. مثلاً کاربرد موتور انژکتوری بهجای دیزلی و کاربراتی برای سبک کردن ماشین
Combine ترکیب کردن
Adapt (Adopt) همانندسازی یا سازگاری و تعدیل کردن یا این همانی: یعنی این به چه چیزی شبیه است؟
Modify بزرگسازی: چطور است رنگ و شکلش را عوض کنیم ، چرا آن را چند برابر نکنیم؟ مثلاً تولید لاستیکهای پهن.
Put to other uses استفاده در سایر موارد: با محصولات خرابشده چه کنیم؟ با طرحهای تحقیقاتی که به نتیجه نرسیده است چه کنیم؟ مانند کاربرد ضایعات کاغذ و لاستیک در صنعت فولاد.
Eliminate حذف کردن: این حذف کردن برای سادهسازی فرآیندهاست بهمنظور کاهش هزینهها و افزایش تولید است.
Rearrangement معکوس سازی
تکنیک P.M.I
ارزش این تکنیک در آن است که فرد را مجبور میکند تا دقایقی برخلاف قالبهای ذهنیاش تفکر کند و بهمرور نسبت به قالبهای ذهنی خود ، آگاهتر و مسلط تر شود بنابراین آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا میکند . نام این تکنیک برگرفته از حروف اول 3 کلمه به معانی افزودن ، کاستن و جالب است.
روش این تکنیک آن است که فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتاً به نکات جالب و تازه آنکه نه مثبت است و نه منفی ، معطوف میکند و در پایان ، نسبت به تهیه لیست نکات مثبت با زوایای موضوع ، لیست موانع و محدودیتها و نکات منفی و لیست نکات جالب و تازه موضوع اقدام میکند و تصمیم میگیرد.
یکی از مهمترین کاربردهای این تکنیک ، زمانی است که نسبت به یک قضیه ، اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم بهعبارتدیگر ، هر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوشبین باشیم ، استفاده از این تکنیک کارگشا و اثربخشتر خواهد بود. برای یافتن نکات جالب در این تکنیک ، فقط کافی است که جمله چقدر جالب میشود اگر … را کامل کنیم.
تکنیک P.P.C
Positive.Positive. concerns
P.P.P به معنای تغییر و اصلاح واکنش افراد ، نسبت به ایدههای جدید دیگران است یعنی هر یک از ما در معرض ایدههای دیگران هستیم و هدف آن ایجاد ، تقویت ، رشد و توسعه استعداد و فرهنگ و خلاقیت در فرد و جامعه و کشور است و برای افرادی که مدام با ایدهها و پیشنهادات دیگران سروکار دارند و یا برخورد آنان در سرنوشت ایده بسیار مؤثر است ، مفید بوده و روی پیشنهاددهنده و پیشنهادها ، تأثیر میگذارد.
تکنیک تجزیهوتحلیل ماتریس Matrix Analysis
یکی از ماتریسهای تجزیهوتحلیل ، ماتریس SWOT است .این ماتریس شامل فرصتها ، تهدیدات ، نقاط ضعف و قوت و شامل 8 مرحله اساسی برای دستیابی به بهترین راهحل و استراتژی خلاقانه است.
واژه SWOT از اول کلمات strength ، opportunity ، Threat وWeakness گرفتهشده است.
مراحل ماتریس SWOT به شرح زیر است:
- تهیه فهرستی از فرصتها
- تهیه فهرستی از تهدیدها
- تهیه فهرستی از نقاط ضعف
- تهیه فهرستی از نقاط قوت
- مقایسه نقاط ضعف داخلی و فرصتهای خارجی
- مقایسه نقاط ضعف داخلی و فرصتهای موجود
- مقایسه نقاط قوت داخلی با تهدیدات خارجی
- مقایسه نقاط ضعف داخلی با تهدیدات خارجی
در هر مرحله 2 عامل باهم مقایسه میشوند و هدف این نیست که بهترین ایدههای خلاق و استراتژیها را مشخص نمود بلکه هدف ، تعیین استراتژیها و خلاقیتهای قابلاجراست بنابراین همه این خلاقیتها و ایدهها و استراتژیها و در یک کلمه راهحلهایی که از این ماتریس به دست میآیند ، قابلاجرا نیست.
تکنیک چه میشود اگر …؟ What if
بهطورکلی خلاقیت باید از قالبهای ذهنی ، شرایط موجود ، پیشفرضها ، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف ببیند و ایدههای جدید مطرح کند. در این تکنیک ، توصیه میشود برای یافتن ایدههای جدید ، از سؤالات چه میشود اگر… استفاده شود و آن را بهقدری تکرار و تمرین کرد که تبدیل به یک عادت شود. از این تکنیک میتوان برای افزایش قدرت خلاقیت ، بدون داشتن موضوع خاصی استفاده کرد ، ضمن اینکه بهعنوان یک تفریح و شوخی و سرگرمی در همه اوقات قابلاستفاده است.
تکنیک تجزیه تحلیل مورفولوژیک با ریخت شناسه یا فهرست خصوصیات
این روش توسط فریتز زویکی ابداع شد و فنی است که بر اساس آن ، پدیده موردنظر ازنظر ساختار کلی و ابعاد مختلف ، تجزیه تحلیل میشود و به این منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست میکنند یعنی موضوع را به اجزای کوچک تقسیم کرده تا برای آن ایدههای جدید ارائه بشود و برای مقایسه ابعاد یک موضوع و متغیرهای آن و مرتبط سازی ، میتوان ابعاد اصلی اجزا را بر روی دایرهای متحدالمرکز نوشته و با چرخاندن دایرههای مختلف ، ابعاد و اجزای آن را باهم مقایسه و ارتباط آنها را حدس زد. مثلاً اگر بخواهیم درباره بازاریابی یک کالا ، راهحلهای جدید و بدیهی پیدا کنیم ، ابتدا باید ابعاد مختلف کالا مانند شکل ، ظاهر ، کاربرد آن ، خواص و فواید ، وضعیت مشتریان و بازار کالا را تدوین کنیم و به بیان سادهتر باید سعی کرد ابعاد کالا را بیشتر مشخص کرد و اینجاست که تکنیک بازگشت به مشتری اهمیت پیدا میکند زیرا تکنیکی است که با روی برگرداندن از مسائل مربوط به تولید و روی آوردن به مسائل مربوط به بازاریابی ، رابطه بین فعالیتهای خود و مشتریان را به لحاظ محصول ، قیمت ، تبلیغ ، توزیع و بازار موردنظر ، بررسی میکند.
تکنیک چرا What
این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی است و شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله و روشنتر کردن فرآیند است برای رسیدن به ایدههای جدید و از دو چرا تشکیل میشود ، چرای دوران کودکی برای زیر سؤال بردن ندانستهها و چرای بزرگسالی برای زیر سؤال بردن ندانستهها و یادگرفته ها.
تکنیک در هم شکستن مفروضات
یکی از موانع خلاقیت ، مفروضات قبلی است که ناخودآگاه اجازه نمیدهد ، فکر در همه جهات به حرکت درآید .
بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجادشدهاند ، غلط باشند و بسیاری از آنها به دلیل تغییر شرایط اعتبارشان را ازدستداده باشند اما مسئلهاین است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه میکند و ازآنجاکه مفروضات ، مربوط به قسمت درونی ذهن میشوند و بهعبارتدیگر امری درونی هستند ، نمیتوانیم آنها را بهتنهایی فسخ کنیم و یا از فکر خود جدا کنیم مثل آن چاقو که نمیتواند دستهاش را ببرد ، پس شناسایی مفروضات خود و دیگران ، اولین قدم برای تغییرات مفروضات است.
اما برای شکستن ذهنیتهای پیشین و موانع ( Blockbusting مانع شکنی ) و ترغیب به آن و دستیابی به نظرات و مفاهیم و بصیرتهای جدید و ورود به عرصههای نوین ، تکنیکهای جدیدی ابداعشده است که متداولترین آنها ، تفکر همسو یا موازی (lateral thinking ) است.
ادوارد دو بونو Edward de Bono روش متداول تفکر را مانند حفر گودال توصیف میکند که با افزایش اطلاعات ، فرد همان گودال را عمیقتر میکند و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن گودال ، بازمیماند درحالیکه تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میکند و اطلاعات و تجربههای جدید ، صرفاً به اندیشههای قبل ، اضافه نمیشوند بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی ایجاد میکند.
یکی از راههای تحقق اندیشه موازی ، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن (Intermediate impassable ) است که به کمک آن ، دستیابی به اندیشههای جدید و عملی ، دستیافتنی است و با این روش میتوانید از اندیشههای طرف مقابل خود ، آگاه شوید بهطور مثال افسانههای تخیلی درباره سفر به اعماق زمین ، اگرچه اندیشههایی غیرممکن است ، ولی بهعنوان واسطهای میتواند موجب دستیابی به راههای جدید سفر به آن مکانها گردد. یا فرض کنید که شما بهعنوان مدیر، مراجعانی دارید که باید در مذاکره با آنها از افکار و مقاصدشان ، آگاه باشید و چه خوب بود اگر مغز این افراد در محفظهای شفاف قرار داشت و شما میتوانستید افکار آنها را بخوانید.
راه دیگر تفکر موازی ، پیوند تصادفی (Random Juxtaposition ) است . فرض کنید دیوان حافظ را برای تفال باز میکنید و غزل را میخوانید و سعی میکنید تا آن را با نیت خود پیوند داده و به نتیجه آن برسید ، در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کردهاید که شباهت بسیار زیادی به تکنیک ارتباط اجباری دارد که قبلاً شرح داده شد ، با این تفاوت که این روش کاملاً تصادفی است و اجباری نیست.
یا مثلاً فرض کنید شما میخواهید برای سیستم توزیع کالای خود ، شیوهای جدید پیدا کنید و یک صفحه از فرهنگ لغت را بهطور تصادفی باز میکنید و چند لغت آن را بازنویسی کرده و سعی میکنید در مقابل هر یک از آنها موضوع و جملهای در رابطه با توزیع بنویسید بهعبارتدیگر سعی میکنید تا بین واژههای تصادفی و تا آشنا با موضوع ، پیوند ایجاد کنید و در این جریان به ایدههای جدید میرسید مثلاً یک لغتنامه بازکردهاید و کلمه سخاوت را روی کاغذ نوشتهاید و روبروی آن مینویسید ، کار توزیع را با سخاوتمندی انجام دهی یا سخاوت نسبت به مشتریان ، سخاوت نسبت به کارکنان .
یا مثلاً با کلمه سختجان مواجه میشوید و روبروی آن مینویسید به روشهای توزیع خود ادامه دهیم ، از شکستها نهراسیم و پایداری کنیم.
یکی دیگر از راههای پیشرفت در تفکر موازی ، معکوس سازی است زیرا مسائل و مشکلات و ضعفها و نارساییها ، همه میتوانند بهصورت امکانات ، نقاط قوت و تواناییها دیدهشده و مورداستفاده قرار بگیرند اما درصورتیکه ما نحوه نگرش و برخورد خود را عوض کنیم و پدیدههای اطرافمان را با دید دیگری نگاه کنیم و به قانون جذب ایمان داشته باشیم که میگوید اگر جذب کنی و بگویی که نمیتوانی پس نمیتوانی و برعکس.
تکنیک شکوفه نیلوفر آبی
این تکنیک توسط یاسوآما تسومورا طراحی و ارائه شد و فرزند بارش فکری و نقشه ذهنی است و طرح آن ، برگرفته از شکوفه نیلوفر آبی است که گلبرگهای آن به دور یک هسته مرکزی غنچه میزنند و از آن نقطه گسترش مییابند.
تکنیک به این صورت است که مسئله در مرکز ، قرار میگیرد و راههای پیشنهادی مانند گلبرگهای گل در اطرافش گسترش مییابند که بعضی آن را بهصورت مربعی میکشند و بعضیها هم به شکل دایره اما مربع و دایره مهم نیست.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار ؛ یعنی ، چیزی که داخل مربع و دایره نوشته میشود مهم است و نباید در نوشتن آن عجله کرد.
روش استفاده: ابتدا مسئله اصلی را فرض میکنیم و آن را در مرکزیترین دایره یا مربع مینویسیم و سپس در اطراف آن ، ایدهها را مینویسیم و در مرحله بعد ، آن ایدهها تبدیل به مسئله اصلی میشود و باید برای هرکدام ایدههای دیگری بنویسیم و مقدار ایدههای ممکن نباید کمتر از 8 باشد اما بیشتر بودن مانعی ندارد بهشرط آنکه به بارش فکری مسلط باشیم یعنی زمان را در نظر داشته باشیم و در انتها نیز ایدهها را غربال کنیم.
روش استفاده از تکنیک شکوفههای نیلوفر آبی در کامپیوتر: با ایجاد پنجرههای مشابه با پنجرههای مورداستفاده در برنامه کامپیوتری ، بخشهایی از یک تابلوی ایده را میتوان به صورتی ترسیم کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجرههای جانبی استفاده میشود که مراکز مجموعههای جدید پنجره را تشکیل میدهد.
تکنیک مشهور CPS
CPS تکنیکی است برای حل خلاقانه مشکلات و شناسایی فرصتها ، هنگامیکه شیوه تفکر مرسوم شکستخورده است و بر موانع غلبه میکند تا به اهداف و ایدههای خلاقانه برسد .
این تکنیک اولین بار توسط الکس آزبورن ، پایهگذار ساختار آموزش خلاقانه ، ابداع گردید و پسازاین تکنیک ، حل خلاقانه مشکلات همراه با طوفان ذهنی ، در دهه 1940 به وجود آمد و سپس پارنز، فرآیند حل خلاقانه مشکلات آزبورن پارنز را که مخصوص به خودش بود ، ابداع کرد. این مدل ، همچنان باوجود قدمتی که دارد بسیار مؤثر و کاربردی و الهامبخش است و ابزار دیگری مانند CPS2011 ، توسط دکتر جرارد جی بوسیو و ماری منس وهمکاران ، انجام شد.
نحوه استفاده از CPS جهت رسیدن به راهحلهای خلاق و مؤثر:CPS میگوید ، تفکر خلاقانه را تشویق کنید و راهحلهای نو را بدون هیچ ترسی ، ارائه دهید و از افراد میخواهد که تفکرات مخالف و همسو را از هم جدا کنند. تفکر مخالف ، فرآیند به وجود آوردن راههای بیشمار و بالقوه است که به طوفان فکری مشهور است ، اما تفکر همسو همانطور که قبلاً توضیح داده شد ، یعنی ارزیابی موارد تفکر مخالف و انتخاب امیدوارکنندهترین آنها .
ترکیب این 2 تفکر در CPS باعث کشف راهحلهای جدید میشود البته اگر درست و در زمان مناسب، ترکیب و تمرین شوند در غیر این صورت باعث تصمیمگیریهای نامتعادل و عدم شکلگیری ایدههای جدید میشوند.
گامهای CPS در حل مشکلات و ایجاد خلاقیت:
- متعادل کردن تفکرات مخالف و همسو
- مطرح کردن مشکلات بهعنوان سؤال ، بهشرط آنکه بسته و محدود و دارای پاسخ کوتاه و مخالف و یا تصدیق نباشد و از پاسخهای احمقانه و مسخره نترسید زیرا گاهی این پاسخها ، محرکهای خوبی برای راهکارهایی عالیاند و حتی گاهی نوشتن پاسخها و راهکارهای برعکس نیز که قبلاً در تکنیک معکوس توضیح داده شد ، مؤثر است.
- کنار گذاشتن قضاوتها
مقایسه تکنیک های فردی و گروهی
همه تکنیک های خلاقیت را میتوان هم بهصورت فردی و هم بهصورت گروهی ، انجام داد که هرکدام نیز مزایا و معایب خاص خودش را دارد مثلاً یکی از بزرگترین فواید انجام تکنیکها در گروه ، استفاده از طیف وسیع و متنوع ایدههاست که فوقالعاده قدرتمند عمل میکند و یکی از معایب آنهم این است که در گروههای خیلی بزرگ ، احتمالاً همه افراد ، مشارکت نمیکنند و وابسته به فکر دیگران میشوند.
حالا همین دو مورد را برای حالت ردی در نظر میگیریم ، بزرگترین عیب آن این است که متکی به ذهن یک نفر است و بزرگترین حسن آن نیز این است که همه توان ذهنی یک فرد درگیر میشود و به همین دلایل ، بهطور کامل نمیشود به تکنیک های خلاقیت ، صفر و صد نگاه کرد و فقط آنها را منحصراً گروهی و یا فردی معرفی کرد و شاخه دیگری به نام تکنیک های فردی – گروهی نیز به آن اختصاص دارد و اغلب تکنیک های فردی را گروهی و تکنیک های گروهی را بهصورت فردی نیز میتوان استفاده کرد و فقط باید در نظر داشت اینکه تکنیک را بهصورت فردی انجام میدهیم و یا گروهی ، بستگی به شرایط ، مخاطبان ، نوع مسئله ، زمان و بسیاری از پارامترهای دیگر دارد.
فهرست خلاقیت جهانی 2017
سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO وایپو ) که از زیرمجموعههای سازمان ملل متحد است ، جدیدترین فهرست خلاقیت جهانی 2017 را بر اساس شاخصها و ملاکهایی همچون نوآوری ، کیفیت مؤسسات تحقیقات علمی و هزینههای تحقیق و توسعه (R&D ) ، تعداد اختراعات ثبتشده ، میزان سرمایهگذاری در آموزش ، ارتباط دانشگاهها با بخش صنعت و کیفیت آثار علمی که در 127 کشور جهان بررسی کرده است را منتشر کرد.
ایران با امتیاز 32.09 از 100 ، هفتادوپنجمین کشور نوآور جهان شناخته شد و علی رغم رشد خلاقیت آن نسبت به سال گذشته ، ایران همچنان در میان کشورهای منطقه نیز ، شرایط خوبی ندارد.
کشورهای سوئیس ، سوئد و هلند نیز در رتبههای اول تا سوم فهرست خلاقیت جهانی 2017 قرار دارند . سوئیس با امتیاز 67.69 از 100 بهعنوان خلاقترین کشور جهان شناخته شد و کشور سوئد با امتیاز 63.82 ، هلند با 63.36 ، آمریکا با 61.40 و بریتانیا با 60.89 در رتبههای دوم تا پنجم قرار گرفتند. آلمان نیز با امتیاز 58.39 و یک پله صعود نسبت به سال 2016 به جایگاه نهم فهرست رسیده است و چین نیز در جایگاه بیست و دوم قرار دارد. سنگاپور با رتبه 7، کره جنوبی با رتبه11، ژاپن با رتبه 14، هنگکنگ با رتبه 16، اسرائیل با رتبه 17، کانادا با رتبه 18 ، نیوزلند با رتبه 21، چین با رتبه 22 و استرالیا با رتبه 23 از کشورهای دیگری هستند که در جمع بیستوپنج کشور خلاق و نوآور جهان حضور دارند که 15 کشور از 25 کشور برتر فهرست وایپو ، اروپایی هستند و کره جنوبی نیز بهعنوان نوآورترین کشور آسیایی معرفی شد.
در بین کشورهای منطقه ، امارات متحده عربی، بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است که با امتیاز 43.24 در رتبه سی و پنجم جهان قرارگرفته است و کشور ترکیه با رتبه 43، روسیه با رتبه 45 ، قطر با رتبه 49، عربستان سعودی با رتبه 55، کویت با رتبه 56، ارمنستان با رتبه 59،بحرین با رتبه 66 و گرجستان با رتبه 68 جایگاهی بالاتر از کشورمان دارند.
هرچند که بر اساس گزارش WIPO ، ایران با 3 پله صعود نسبت به سال 2016 میلادی در منطقه مرکز و جنوب آسیا ازنظر رشد ، دوم بوده و هند در این منطقه با 6 پله صعود نسبت به سال 2016 بیشترین پیشرفت را حاصل کرده است .
دلایل اول شدن سوئیس در فهرست جهانی وایپو
آشنایی با کشور سوئیس: سوئیس ازنظر مجمع جهانی اقتصاد در ژنو نیز ، جایگاه ویژهای دارد . سوئیس با تولید ناخالص ملی حدود 80 هزار دلار برای هر نفر ، نرخ بیکاری 3.5% و ضریب 35% بدهی دولت ، ازنظر اقتصادی در شرایط بسیار قوی و مستحکمی است که مهمترین دلیل آن نوآوری و مهارت و خلاقیت است. و یکی دیگر از دلایل مهم آن ، حرکت سیاسی سوئیس در جهت ارتقای موقعیت اقتصادی و در راستای عملی شدن نوآوری است. اقتصادهای توسعهیافته همچون سوئیس ، با صراحت تمام اعلام کردهاند که نوآوری و خلاقیت بهعنوان سیاست رشد و توسعه ، دلیل موفقیت آنها بوده است پس رونق و توسعه اقتصادی ، رابطه مستقیم با رشد نوآوری و علم دارد زیرا سیاستمداران در صورت رشد اقتصادی ، مبالغ هنگفتی را برای تسهیلات پژوهش و پروژههای علمی ، اختصاص میدهند.
دلایل اول بودن سوئیس در فهرست خلاقیت جهانی وایپو:
- رشد و توسعه اقتصادی و ارتباط مستقیم آن با پیشرفت علم و نوآوری و خلاقیت زیرا در این صورت سیاستمداران یک کشور ، مبالغ زیادی را برای پژوهشها و پیشرفت علمی کشورشان اختصاص میدهند اما یک خطر نیز وجود دارد و آن این است که پژوهش و پیشرفت علم و نوآوری و خلاقیت ، تداوم و تلاش مستمر نیاز دارد و این یعنی تعهدات دولتی و بخش خصوصی نباید وابسته به شرایط اقتصادی باشد.
- در سوئیس نوآوری و ابتکارات علمی ، از گذشته تابهحال در مقایسه با اروپا و کل جهان ، از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار بوده است و بهعنوان یک فرهنگ و طرز برخورد مردم ، تعریفشده است بهطوریکه با تغییرات شرایط سیاسی و اقتصادی نیز ، تغییری در آن ایجاد نمیشود
- ترک مداوم عادتها و سنتهای گذشته
- تقویت رقابت رو به رشد در بین مردم
- ترویج و ترقی ریاضیات و علوم
- آموزشهای مداوم و داشتن استانداردها و نظام آموزشی بسیار قوی بر پایه پژوهش محوری زیرا در سوئیس ، استانداردهای آموزشی با بهبود تکنولوژی ، توسعه مییابد.
- ایجاد نظام آموزشی دوگانه یعنی تمایل به ایجاد کسبوکار و کارآموزی توسط دانشجویان فارغالتحصیل و نشان دادن مهارتها و تواناییهای کسبشده آنها در جریان آموزش و تحصیلات آکادمیک
- فراهم کردن سرمایه و اختصاص دادن آن برای تحقق تحقیق و پژوهشها
- باز نگهداشتن بازار و تسخیر مغزها به معنی ورود و فعالیت شرکتها و پرسنل خارجی به سوئیس و تعامل آنها با اشخاص حقیقی. افرادی مانند هنری نسله و والتر باوری و … نقش زیادی در کامیابیهای سوئیس در این زمینه داشتهاند .
- ارتقای شبکه بینالمللی و شرکتهای بزرگ و کوچک چندملیتی بهمنظور رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی و برای بیشتر شدن استارت آپ ها و خلاقیت و نوآوریها زیرا سوئیس فعالیتهای بینالمللی را محرک خلاقیت و نوآوری میداند.
- سیاست ایجاد آزادی عمل و گاهی سوئیس جلوی اقداماتی که اثر منفی بر رشد و اشتغال و … را دارند نمیگیرد زیرا هدف آن تحقق اهداف علمی است و به بیان سادهتر سوئیس ابتدا هزینههای اجتماعی در مقابل مزایایی که قرار است برای اجتماع حاصل شود را میسنجد.
- جمعآوری برترین ذهنهای جهان در دانشگاههایش
- توانمندسازی مردم برای تحقق پتانسیلهایشان یعنی مؤسسات و شرکتهای پژوهشی باید از طریق قوانین و مقررات و آموزش ، بهطور دقیقی پتانسیلهای عملی مردم را ارزیابی کنند و ارتقا دهند و همچنین مردم را از آخرین دستاوردهای علمی کشورشان که رخداده است و یا در حال رخ دادن است ، آگاه کنند.
- ترویج شعار رقابت انگیزه ساز است نه تهدید.سوئیس همواره در حال تعامل علمی با کشورهای دیگر جهان است و همواره رقابت با رقیبان اروپایی و غیراروپایی و اقتصادهای نوظهوری مانند چین و برزیل که بهسرعت در حال یادگیریاند را تهدید نمیداند بلکه فرصتی برای منفعت بردن از آنان و انگیزهای برای توسعه و تعقیب سیاست نوآوری و خلاقیت خود میداند.
جدیدترین نوآوری و خلاقیت کشور سوئیس
دسترسی به فیبر نوری که باعث صرفهجویی در وقت و زمان میشود : R&M و SWISSCOM با یکدیگر یک کسبوکار فیبر نوری توسعه دادهاند که منبع بزرگ برای سرمایهگذاران است و منجر به ایجاد ایدههایی برای تکنسینها و برنامه ریزان برق است و راهکار شگفتانگیزی برای اتصال تاجران به شبکه فیبر نوری دارد. هدف این طرح ، دسترسی به اینترنت به بهترین نحو ممکن است .
نام این طرح BEPOTO است که مخفف یک نوآوری هست . در این طرح قواعد سخت گیرانه مبنی بر جداسازی بین نقطه ورودی ساختمان و کابلکشی شبکه ساختمان از بین رفت بهاینترتیب که قبلاً هر دستگاه IOT در ساختمان باید از طریق فیبر نوری از دفتر مرکزی اپراتور شبکه به طبقات میرسید اما با اجرای آزمایشی این طرح ، نقاط ورودی ساختمان BEP و پریزهای سربندی شده فیبر نوری OTO با یکدیگر ادغام میشوند تا عملیات نصب نیز کاهش یابد .
بهطور خلاصه ، اکنون پریز سربندی شده نوری در نقطه ورودی ساختمان ، یکپارچهشده است. با این طرح ، در آینده پهنای باند 100 گیگابایت در ثانیه میشود و فیبرهای مجاور ، در هر جا قابلدسترساند ، تا امکان دسترسی سایر اپراتورهای شبکه و ارائهدهندگان خدمات ، فراهم شود و بهطورکلی مزایای این طرح خلاقانه برای مشتریان تجاری و بازار بسیار زیاد است.
بهینهسازی خلاقیت و مثالهای آن
بهینهسازی یعنی انتخاب بهترین عضو از یک مجموعه از اعضای دستیافتنی و راهکاری برای تحقق اهداف یا ایجاد تغییرات در نحوه انجام فعالیتهای MAX سازی یا MIN سازی هزینهها و زمان فرآیندها و … .بهینهسازی خلاقیت یعنی الزاماً همیشه ، چیزی که خلاقیت باشد خوب نیست بلکه باید دید که چه نیازی را برطرف میکند و آنگاه درباره استفاده و پیادهسازی آن خلاقیت ، تصمیم بگیریم. مثلاً طراحیای برای ترکیب موتورسیکلت و خودرو یا مثلاً ایجاد گیتهایی باقابلیت ثبت پلاک خودروها در عوارضیها و اتصال آن به سامانه راه و جادهسازی برای دریافت عوارض سالیانه از خودروها بجای استفاده از افراد برای دریافت عوارضی .
یکی از مزایای این طرح ، کاهش تصادفات و اتلاف زمان در هنگام شلوغی جادهها در ایام بخصوص مناسبتی مانند عید نوروز است.کما اینکه پلیس راهور نیز چنین سامانههایی برای دریافت جریمه دارد. یا مثلاً پیشرفت طراحی خودروهای کاروان و خلاقیت در آنها چقدر برای بشر کارایی داشت و جذاب بود.
جدیدترین و مجهزترین این خودروها ، دارای پارکینگی برای حمل خودرویی کوچک برای رانندگی در هر شهری است که به آن سفرکردهاید.
همچنین کشور در کشور ژاپن ، نازلهای سوخت در پمپبنزینها به سقف آویزان است تا دیگر نگران این باشیم که باک خودروی ما در سمت چپ قرار دارد یا راست؟ قطعاً برای همه شما اتفاق افتاده است که در صف شلوغ پمپبنزین به خاطر این موضوع ، زمان زیادی را ازدستدادهاید .
آیا تابهحال این موضوع که دیگران درب اتومبیل شمارا محکم میبندند و نگرانی از اینکه پس از گذشت زمان باید مدت زیادی را در صافکاری برای لگراژ درب اتومبیلتان صرف کنید ، شمارا ناراحت کرده است؟در ژاپن درب تاکسیها بهطور اتوماتیک و خودکار بسته میشود و حتی خودروهای دیگر نیز میتوانند علاوه بر تاکسیها از آن استفاده کنند.
گفتیم بهینهسازی شامل زمان نیز میشود. به پاسخ خلاقانه این دانشجو برای صرفهجویی در زمان امتحانش توجه کنید:
مثالهایی از خلاقیت
- مداد هوشمندی که همهچیز را دیجیتالی نشان میدهد
- خودکاری که میتواند رنگهای مختلف به خود بگیرد
- چمدان همهکارهای که به چوبلباسی و کشو تبدیل میشود و میتوان لباسها را روی آن آویزان کرد.
- صفحهکلید لیزری ، این اختراع هوشمندانه زمانی مناسب است که قصد دارید پیامی طولانی را در تلفن هوشمند خود تایپ کنید اما صفحهکلید آن برای این کار مناسب نیست.
- چادر مسافرتی خورشیدیای که میتوان بهوسیله انرژی ذخیرهشده آن ، دستگاههای مختلف را شارژ نمود و نور در شب نیز تأمین و کف چادر نیز گرم میشود.
- ساک ظرفشویی که میتوان بجای ماشین ظرفشویی آن را همهجا همراه خود برد.
- جاسوئیچی مغناطیسی
جملات و سخنان بزرگان درباره خلاقیت
- دشمن خلاقیتهای بزرگ، باورهای خودمان است ، نمیشود ، امکان ندارد ، نه.
- طرف مقابل هم بهاندازه من هوشمند است.
- سخنان یک کشیش در بستر مرگ:« وقتی بچه بودم دلم میخواست دنیا را عوض کنم ، بزرگتر که شدم گفتم دنیا خیلی بزرگ است ، کشورم را تغییر میدهم . در نوجوانی گفتم کشور خیلی بزرگ است و بهتر است شهرم را دگرگون کنم . جوان که شدم گفتم شهر خیلی بزرگ است محلهام را تغییر میدهم . به میانسالی که رسیدم گفتم از خانوادهام شروع میکنم ، اما در این لحظههای آخر میبینم که باید از خودم شروع میکردم و اگر تغییر را از خودم شروع کرده بودم ، خانوادهام ، محلهام ، شهرم ، کشورم و دنیا را بهقدر توان تغییر میدادم. »این جملات بیانگر این است که ابتدا خلاقیت را از خود و نگرشتان شروع و در زندگی شخصیتان پیاده کنید و سپس به دنبال خلاقیتهای بزرگ برای کشورتان و جهان باشید.
- دو ایده ، بهتر از یک ایده است.
- ری برد بری Ray bradbury : خلاقیت یعنی خاموش کردن تفکر عقلانی ، چون باعث میشود بجای آنکه خود واقعیتان باشید ، برای هر چیز به دنبال دلیل باشید پس همیشه بگویید فکر نکن.
- بیل مویزر Bill Moyres : خلاقیت یعنی نفوذ در چیزهای عادی برای پیدا کردن شگفتیها
- موریس سنداک Maurice Sendak : دانش و معلومات است که باعث میشود خلاقیت و اشتیاق خلاقانه ، به کار بیفتد.
- دنیس شکرجیان Dennis Shkrjyan در تألیف کتاب مشهورش به نام نابغه که مجموعه مصاحبههای مک آرتور Mac Arthur است ، میگوید اگر بخواهیم یک جمله درست درباره خلاقیت بگوییم آن است که برای رسیدن به خلاقیت ، باید استعداد خاص را بشناسید و بهاندازه کافی روی آن کارکنید.
- استفان جی گولد Stephen jay Gould بهترین نویسنده علمی تمام دوران میگوید برای خلاقیت ، ارتباط بین چیزهای بهظاهر بیربط را ببینید و به ذات موضوع توجه کنید . پی بردن به این ارتباط ، باعث میشود که شگفتزده شویم و لحظهای درنگ کنیم و لا خود بگوییم ، این همان خلاقیت است.
- فیل بیدل Phil Beadle در کتاب فوقالعاده نایاب و بینظیر خود به نام آناتومی الهام میگوید ابتکار و خلاقیت ، بستگی به ترکیب جدید و مؤثر ایدهها دارد . هر چه بیشتر بدانید ، ترکیبات مؤثرتری میسازید . این بیشتر دانستن فقط در حوزهای که میخواهید روی آن کارکنید نیست بلکه هر چه درباره موضوعات دیگر نیز آگاهی داشته باشید ، به نتایج بهتری میرسید . کسانی که برجسته میشوند در حوزههای خارج از فعالیت خود ، دانش قابلتوجهی داشتهاند. توانایی ایجاد ارتباط بین چیزهایی که در حالت عادی ، باهم همخوانی ندارند تعیین میکنند که چه کسی واقعاً خلاق است.
- استیو جابز Steve Jobs :خلاقیت یعنی اتصال چیزها ، وقتی از آدمهای خلاق میپرسید که چطور فلان کار را انجام دادند ، احساس گناه میکنند چون واقعاً کار خاصی انجام ندادهاند بلکه فقط خواستهاند دقیقتر ببینند و تجربههای خود را با یکدیگر مرتبط کنند و چیز جدیدی درست کنند و آنان بیشتر از سایر مردم عادی ، به تجربههایشان فکر میکنند و دید بازتری دارند.
- جرج لوییس George Lewis :خلاقیت یعنی غلبه و شکست دادن عادتها
- مالکم گلادول Molcolm T . Gladwell :خلاقیت آگاهانه نیست زیرا معمولاً با آمدنش ما را شگفتزده میکند ، بنابراین هیچوقت نمیتوانیم روی آن حساب بازکنیم و به آن اعتماد کنیم مگر آنکه اتفاق بیفتد . بهعبارتدیگر ما نمیتوانیم آگاهانه درگیر کارهایی بشویم که موفقیت در آنها نیازمند خلاقیت است. بنابراین تنها راه این است که کارها را ساده ، معمولی و بدون نیاز به خلاقیت انجام دهیم و ببینیم تا خلاقیت خودش دستبهکار شود.
- جان کیلز John Cleese :خلاقیت یک نقطه حمله آگاهانه است نه رمز و راز ناآگاهانه . درواقع خلاقیت یک استعداد ذاتی نیست بلکه روشی برای انجام کارهاست. پس خلاقیت معادل اخلاق حرفهای و کاری است.
- نورد ستروم Nordstrom :خلاقیت یعنی بیرون کشیدن نظم از دل بینظمی
- مایا آنجلو Maya Angelou : جوهر خلاقیت ، خود بازسازی است.
- آلبرت انیشتین Albert Einstein :نوآوری محصول ، فکر منطقی نیست ، اگرچه گرهخورده به ساختاری منطقی است.
دو آزمون برای سنجش میزان خلاقیت شما
آزمون اول:
تست سنجش خلاقیت تورنس Torrance
آزمون سنجش خلاقیت تورنس ، یکی از معتبرترین آزمونهای روانشناسی در زمینه سنجش خلاقیت است.آزمودن سنجش خلاقیت تونس ، یکی از آزمودن های استاندارد برای سنجش میزان خلاقیت افراد ، بخصوص در سنین دبستانی تا بعد از لیسانس است.این آزمونها ، بیش از هر آزمون دیگری در پژوهش و اندازهگیریهای تربیتی ، مورداستفاده قرارگرفته است.تاکنون در بیش از 2000 پژوهش که در مجلات معتبر علمی چاپشده است ، از آزمون تورنس بهعنوان وسیله اندازهگیری خلاقیت ، استفادهشده است.
در تست تورنس مشخص میشود که شما چگونه این مراحل گوناگون را در ذهنتان مدیریت میکنید ؛ یعنی سؤالهای مختلفی درزمینهٔ مرحله درک صورتمسئله ، مرحله ارائه پیشنهادها ، مرحله تصمیمگیری ، مرحله اجرا و … وجود دارد که توانایی شمارا در این زمینه محک میزند و اکثر دانشمندان و محققان ، معتقدند که اساس قدرت انسان ، ناشی از خلاقیت اوست.
تورنس معتقد بود که هیچ راهی برای موفقیت مستقیم خلاقیت وجود ندارد و تنها میتوان از طریق فرآیندهای مربوط به نحوه تصمیمگیری و تکنیک های آنکه قبلاً شرح داده شد و عبور از مراحل حل یک مسئله ، میزان خلاقیت یک نفر را مشخص کرد و خلاقیت را ترکیبی از 4 عنصر اصلی زیر میدانست:
1 ) سیالی : قدرت تولید ایدهها و جوابهای فراوان
2 ) انعطاف :توانایی لازم برای تغییر جهت فکری یا توانایی تولید ایدههای متنوع
3 ) ابتکار: توانایی تولید ایده یا اصول نو و بدیع یعنی پاسخ فرد قبلاً دیده نشده باشد و جدید و نو باشد ، مانند همان جواب معادله X=7 که بسیار خلاصه بود و توسط دانشجو در جلسه امتحان نوشتهشده بود.
4 ) بسط:توانایی توجه به جزئیات وابسته به یک ایده یعنی افراد خلاق به جزئیات یک ایده ، توجه بیشتری نشان میدهند.
شروع آزمون:
1- وقتی با یک مسئله خیلی مشکل روبرو میشوید، چه میکنید؟
الف ) گریه میکنم ، چون فکر نمیکنم بتوانم مسئله را حل کنم
ب ) گریه نمیکنم ، اما ناراحت میشوم
ج ) سعی میکنم راه مناسبی برای حل مسئله بیابم
2- اگر سرگرم ساختن وسیلهای باشید و ناگهان بفهمید که قطعهی مهمی از آن را گمکردهاید ، چه میکنید؟
الف ) کار را متوقف میکنم
ب ) سعی میکنم قطعه گمشده را پیدا کنم و اگر نتوانم آن را پیدا کنم ، کار را متوقف میکنم
ج ) قطعه گمشده را پیدا میکنم و اگر نتوانم آن را پیدا کنم، به هر جای آن قطعه دیگری میسازم
3 ) وقتی در مکان عمومی هستید ، آیا سعی میکنید حدس بزنید افرادی که دور شما هستند درباره چه چیزی بحث میکنند؟
الف ) هرگز علاقهمند نیستم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث میکنند
ب ) گاهی دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث میکنند
ج ) همیشه دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث میکنند
4- آیا از حل مسائل دشوار لذت میبرید؟
الف ) خیر ، از حل مسائل دشوار لذت نمیبرم
ب ) بهندرت ، از حل مسائل دشوار لذت میبرم
ج ) اغلب ، از حل مسائل دشوار لذت میبرم
5- اگر عضو گروهی باشد که باید مسئلهای را با همکاری یکدیگر حل کنند ، چه میکنید؟
الف ) خودم کاری نمیکنم و میگذارم اعضای دیگر گروه مسئله را حل کنند
ب ) گاهی در آنچه گروه انجام میدهد ، شرکت میکنم
ج ) بهطور فعال ، در آنچه گروه انجام میدهد شرکت میکنم
6- وقتی با مسئله تازهای روبرو میشوید ، معمولاً چه میکنید؟
الف ) از کسی میخواهم آن را برایم حل کند
ب ) سعی میکنم با کمک کس دیگری آن را حل کنم
ج ) سعی میکنم اطلاعات بیشتری به دست آورم تا بتوانم خودم آن را حل کنم
7- اگر درگیر حل مسئله مشکل ریاضی باشید ، چه میکنید؟
الف ) از معلم با شخصی میخواهم به من کمک کند
ب ) یک کتاب ریاضی مربوط به مسئله را میخوانم
ج ) از کتابی که در دسترس دارم استفاده میکنم
8- وقتی در گروهی برای حل مسئلهای کار میکنید ، اعضای گروه چگونه از نظریات مبتکرانه شما استقبال میکنند؟
الف ) بهندرت از نظریات مبتکرانه من استفاده میکنند
ب ) گاهی از نظریات مبتکرانه من استفاده میکنند
ج ) بیشتر از نظریات مبتکرانه من استفاده میکنند
9- وقتی با مشکل غیرعادی مواجه میشوید ، معمولاً آن را چگونه رفع میکنید؟
الف ) اغلب از کسی کمک میگیرم
ب ) قبل از اینکه از کسی کمک بگیرم ، مدت کوتاهی تلاش میکنم تا خودم آن را حل کنم
ج ) مدت بسیار طولانی تلاش میکنم تا خودم آن را حل کنم
10- آیا به نظر دیگران ، شما سؤالات مشکلی طرح میکنید؟
الف ) خیر اینطور فکر نمیکنم
ب ) گاهی اینطور فکر میکنم
ج ) اغلب اینطور فکر میکنم
11- آیا معمولاً دوست دارید به کارهای پیچیده دست بزنید؟
الف ) معمولاً به کارهای تازه دست میزنم
ب ) گاهی به کارهای تازه دست میزنم
ج ) بیشتر به کارهای تازه دست میزنم
12- وقتی با مسئله پیچیده مواجه میشوید چه میکنید؟
الف ) سعی میکنم خودم را درگیر آن نکنم
ب ) ممکن است زمان کوتاهی برای حل آن تلاش کنم
ج) زمان بسیار طولانی برای حل آن تلاش میکنم
13- آیا از تجارب تازه لذت میبرید؟
الف ) از تجارب تازه لذت نمیبرم
ب ) گاهی از تجارب تازه لذت میبرم
ج ) از تجارب تازه لذت میبرم
14- وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که از عهده آن برنمیآیید ، چه میکنید؟
الف ) اغلب به دیگران متوسل میشوم
ب ) گاهی به دیگران متوسل میشوم
ج ) معمولاً ترجیح میدهم به خودم متکی باشم
15- به آنچه که بهطور مستقل انجام میدهید ، چقدر اطمینان دارید؟
الف ) به آنچه که خودم بهطور مستقل انجام میدهم ، اطمینان زیادی ندارم
ب ) به آنچه که خودم بهطور مستقل انجام میدهم، تا حدودی اطمینان دارم
ج ) به آنچه که بهطور مستقل انجام میدهم، اطمینان زیادی دارم
16- آیا از انجام آزمایشات علمی لذت میبرید؟
الف ) از انجام آزمایشات علمی لذت نمیبرم
ب ) از انجام آزمایشات علمی تا حدودی لذت میبرم
ج ) از انجام آزمایشات علمی خیلی لذت میبرم
17- آیا هرگز در رؤیا فرومیروید؟
الف ) خیر ، من در رؤیا فرونمیروم
ب ) گاهی اگر وقت داشته باشم ، در رؤیا فرومیروم
ج ) بیشتر اوقات اگر وقت داشته باشم، در رؤیا فرومیروم
18- در میان مطالب خود ، با چه سهولتی از کلمات استفاده میکنید؟
الف ) معمولاً اشکال دارم
ب ) گاهی اشکال دارم
ج ) بهندرت اشکال دارم
19- بیان شما تا چه اندازه خوب است؟
الف ) مطالب را بهخوبی بیان نمیکنم
ب ) گاهی مطالبم را بهخوبی بیان میکنم
ج ) بیشتر اوقات مطالبم را بهخوبی بیان میکنم
20- نوشتن شما تا چه اندازه خوب است؟
الف ) در نوشتن نطریاتم اشکال دارم
ب ) شاید بتوانم نظریاتم را بنویسم
ج ) کاملاً میتوانم نظریاتم را بنویسم
21- اگر عدهای از افراد به نحوی غیرمنتظره از شما بخواهند بیشتر از 5 دقیقه درباره موضوعی صحبت کنید ، تا چه اندازه از عهده این کار برمیآیید؟
الف ) از عهدهاش بر نخواهم آمد زیرا برای آن آمادگی نداشتهام
ب ) نهایت سعی خودم را خواهم کرد تا از عهده آن بربیایم
ج ) بهخوبی از عهده آن بر خواهم آمد
22- برای توصیف چیزی ، با چه سهولتی به کلمات دست پیدا میکنید؟
الف ) معمولاً این کار برایم دشوار است
ب ) گاهی این کار برایم آسان است
ج ) بیشتر اوقات این کار برایم آسان است
23- آیا به شغلی علاقه دارید که مستلزم فراهم ساختن اندیشههای بسیار باشد؟
الف ) علاقهمند نخواهم بود
ب ) شاید علاقهمند باشم
ج ) همیشه علاقهمند خواهم بود
24- برای بیان یک اندیشه با چه سهولتی به کلمات مترادف دست پیدا میکنید؟
الف ) معمولاً این کار برایم دشوار است
ب ) گاهی این کار برایم آسان است
ج ) اغلب این کار برایم آسان است
25- اگر بهناچار در مسابقهای شرکت کنید که در آن باید تا حد امکان کلمههای بسیاری را که با حرف ج شروع میشوند ، بیان کنید تا چه اندازه از عهده این کار برمیآیید؟
الف ) چندان از عهده این کار برنمیآیم
ب ) تااندازهای از عهده این کار برمیآیم
ج ) در حد خیلی زیادی از عهده این کار برمیآیم
26- اگر از شما خواسته شود در مسابقهای شرکت کنید که در آن باید چیزهای متعلق به یک طبقه معین ، مانند غذاها یا گیاهان را نام ببرید ، تا چه اندازه از عهده این کار برمیآیید؟
الف ) چندان از عهده آن برنمیآیم
ب ) تااندازهای از عهده آن برمیآیم
ج ) در حد خیلی زیادی از عهده آن برمیآیم
27- چند جمله میتوانید بنویسید که همه آنها با کلمه همه شروع شود؟
الف ) میتوانم فقط چند تا بنویسم
ب ) میتوانم تعدادی بنویسم
ج ) میتوانم تعداد زیادی بنویسم
28- آیا میتوانید غیر از کاربرد معمولی اشیا ، موارد استفاده دیگری را برای آنها پیدا کنید؟
الف ) این کار برایم خیلی دشوار است
ب ) شاید بتوانم چند مورداستفاده دیگر را پیدا کنم
ج ) میتوانم موارد استفاده زیادی را پیدا کنم
29- نوشتن تعداد زیادی داستان کوتاه تازه ، چقدر برایتان آسان است؟
الف ) این کار برایم دشوار است
ب ) میتوانم چند داستان بنویسم
ج ) میتوانم داستانهای زیادی بنویسم
30- کدامیک از موارد زیر برایتان آسانترین است؟
الف ) حفظ یک شعر 10بیتی
ب ) تفسیر یک شعر 10 بیتی
ج ) سرودن یک شعر 10 بیتی
31- اگر از شما خواسته شود تا مقالهای برای یک روزنامه درباره جامعه خود بنویسید ، ترجیح میدهید درباره کدامیک از موارد زیر بنویسید؟
الف ) آنچه را که پیش از آن درباره جامعهام نوشتهشده است ، خلاصه میکنم
ب) بر آنچه پیش از آن درباره جامعهام نوشتهشده است ، اطلاعات دیگری میافزایم
ج ) پس از مطالعه مطالبی که پیش از آن درباره جامعهام نوشتهشده است ، به نوشتن مقاله خود اقدام میکنم
32- از کدام مورد زیر بیشترین لذت را میبرید؟
الف ) از مطالعه کتابهای معروف لذت میبرم
ب ) از مطالب کتابهای معروف و نوشتن چند کتاب لذت میبرم
ج ) از نوشتن کتاب لذت میبرم
33- در طراحی اسباببازی جدید برای کودکان ، موفق میشوید؟
الف ) چندان موفق نخواهم بود
ب ) شاید بتوانم چند طرح ارائه کنم
ج ) میتوانم طرحهای بسیاری ارائه کنم
34- اگر بهجای معلم به کلاس کودکستانی بروید و طرح درس نداشته باشید ، تا چه اندازه از عهده آن برمیآیید؟
الف ) شکست خواهم خورد
ب ) مشکل خواهم داشت
ج ) موفق خواهم شد
35- نوشتن مترادفهای بسیار برای کلمه سریع چقدر برایتان آسان است؟
الف ) این کار برایم خیلی دشوار است
ب) تااندازهای برایم دشوار است
ج ) این کار برایم آسان است
36- فرض کنید همه راههای معمولی برای گرم کردن غذا را ازدستدادهاید ، تهیه فهرستی طولانی از راههای دیگر چقدر برایتان آسان است؟
الف ) این کار برایم خیلی دشوار است
ب ) تااندازهای برایم دشوار است
ج ) این کار برایم آسان است
37- اگر به سخنرانی ناچار شوید ، تا چه اندازه از عهده آن برمیآیید؟
الف ) بهطور کامل از روی یادداشتهایم میخوانم
ب ) بیشتر از روی یادداشتهایم میخوانم
ج ) گاهی به یادداشتهایم میخوانم
38- اگر با گروهی از دوستانتان باشید و آنان از شما بخواهند درباره چیزی که در آن تجربهدارید ، یک ساعت صحبت کنید ، چهکار میکنید؟
الف ) سعی میکنم از صحبت کردن درباره آن خودداری کنم
ب ) میتوانم فکر کنم و چیزهایی بگویم
ج ) میتوانم مدت طولانی درباره آن صحبت کنم
39- آیا به شغلی علاقهمند هستید که مستلزم سرهم کردن داستان در مقابل شنوندگان باشد؟
الف ) علاقهمند نیستم
ب ) شاید علاقهمند شوم
ج ) علاقهمند هستم
40- وقتی ناچار باشید باکسی که خوب فارسی بلد نیست ارتباط برقرار کنید ، یافتن راههای سادهتر برای بیان مطالب خود به فارسی تا چه اندازه برایتان آسان است؟
الف ) معمولاً این کار برایم دشوار است
ب ) گاهی این کار برایم دشوار است
ج ) آغل این کار برایم آسان است
41- چقدر از ساختن چیزهای جدید لذت میبرید؟
الف ) معمولاً از ساختن چیزهای جدید لذت میبرم
ب ) گاهی از ساختن چیزهای جدید لذت میبرم
ج ) اغلب از ساختن چیزهای جدید لذت میبرم
42- با افرادی که بهسختی متقاعد میشوند ، چگونه برخورد میکنید؟
الف ) در یافتن دلایل متقاعدکننده مشکل دارم
ب ) سعی میکنم برای متقاعد کردن آنها دلایل مختلف بیاورم
ج ) برای متقاعد کردن آنان دلایل بسیار میآورم
43- وقتی میخواهید کار پیچیدهای را انجام دهید، معمولاً کدام روش را انتخاب میکنید؟
الف ) روشی واحد مییابم
ب ) شاید بتوانم چند روش بیابم
ج ) میتوانم روشهای متنوعی بیابم
44- چه نوع کاری را بیشتر دوست دارید؟
الف ) کاری که تقریباً همه مراحل آن از پیش مشخصشده و معین باشد
ب ) کاری که بخشی از آن از پیشفرض شده و بخشی از آن نیازمند ابتکار باشد
ج ) کاری را که بیشتر مراحل آن نیازمند ابتکار باشد
45- آیا توضیح دلایل رفتار پیچیده مانند رفتار یک کودک نا به هنجار ، برای شما دشوار است؟
الف ) توضیح رفتار پیچیده برای من خیلی دشوار است
ب ) میتوانم توضیحات کلی ارائه بدهم
ج ) میتوانم توضیحات بسیاری ارائه بدهم
46- اگر در یک گردهمایی دعوت شوید تا مسائل جامعه خود را موردبحث قرار دهید ، تهیه فهرستی طولانی از مسائل آن چقدر برایتان دشوار است؟
الف ) خیلی دشوار است
ب ) تا حدی دشوار است
ج ) چندان هم دشوار نیست
47- اگر از شما دعوت شود بهمنظور دریافت کمک مالی ، پیشنهادهایی به انجمن شورای شهر ارائه دهید تا چه اندازه از عهده این کار برمیآیید؟
الف ) ارائه پیشنهادهایی فراتر از آنچه که شورای شهر قبلاً در نظر گرفته است ، برایم دشوار است
ب ) میتوانم تعداد اندکی پیشنهاد فراتر از آنچه که قبلاً شورای شهر در نظر گرفته است ارائه دهم
ج ) میتوانم پیشنهادهای زیادی فراتر از آنچه که قبلاً شورای شهر در نظر گرفته است ارائه دهم
48- آیا میتوانید به یک معلم کلاس اول کمک کنید تا راههای گوناگون بسیاری برای آموزش اعداد بیابد ، بهطوریکه بچهها به فراگیری این اعداد علاقهمند شوند؟
الف ) خیر ، نمیتوانم این کار را انجام دهم
ب ) شاید بتوانم چندراه معدود ارائه دهم
ج ) بله ، میتوانم راههای زیادی ارائه دهم
49- کمک فکری به مدرسهای که با امکانات محدود ، برای دستیابی به راههایی برای یافتن امکانات ورزشی و سرگرمی ، چقدر برایتان آسان است؟
الف ) خیلی دشوار است
ب ) میتوانم راههای جدید ارائه دهم
ج ) میتوانم راههای بسیار ارائه دهم
50- وقتی حادثه غیرعادلانهای برای شما رخ میدهد ، آیا سعی میکنید به عوامل مختلفی که احتمالاً در آن دخالت داشتهاند پی ببرید؟
الف ) سعی نمیکنم
ب ) گاهی سعی میکنم
ج ) معمولاً سعی میکنم
51- وقتی حادثه عجیبی رخ میدهد چه میکنید؟
الف ) به آن توجه نمیکنم
ب ) به جستجوی برخی از علل اصلی آن میپردازم
ج ) به جستجوی همه علل ممکن میپردازم
52- وقتی به چیزی علاقهمند میشوید ، چقدر به جزئیات آن توجه میکنید؟
الف ) زیاد به جزئیات توجه نمیکنم
ب ) به جزئیات کلی آن توجه میکنم
ج ) به همه جزئیات آن توجه میکنم
53- وقتیکه به آواز گوش میکنید ، چقدر به محتوی آن توجه میکنید؟
الف ) هرگز توجه نمیکنم
ب ) گاهی توجه میکنم
ج ) خیلی توجه میکنم
54- وقتی به یک اثر هنری نگاه میکنید ، آیا به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید توجه میکنید؟
الف ) به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید نمیاندیشم
ب ) فقط گاهی به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید میاندیشم
ج ) بیشتر اوقات به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید میاندیشم
55- وقتی یک نمایش بدون کلام (پانتومیم ) تماشا میکنید ، چه واکسنی نشان میدهید؟
الف ) فقط برای لذت بردن تماشا میکنم
ب ) آن را تماشا میکنم و سعی میکنم پیام عمومی آن را درک کنم
ج ) آن را تماشا میکنم و سعی میکنم همه پیام عمومی آن را درک کنم
56- پس از تماشای فیلمی که خیلی شمارا تحت تأثیر قرار داده است ، معمولاً چه میکنید؟
الف ) به کار بعدی خود میپردازم
ب ) شاید درباره یک جنبه از فیلم با دیگران صحبت کنم
ج ) درباره حوادث فیلم فکر میکنم و با دیگران صحبت میکنم
57- وقتی نامهای مینویسید ، معمولاً چه مطالبی در آن میگنجانید؟
الف ) درباره چیزهایی مینویسم که دیگران به داشتن آن نیازمندند
ب ) درباره مهمترین حوادث مینویسم
ج ) درباره جزئیات زندگی خودم مینویسم
58- وقتی کتابی را میخوانید ، آیا آنچه را میخوانید در ذهن خود مجسم میکنید؟
الف ) آنچه را که میخوانم در ذهن خود مجسم نمیکنم
ب ) آنچه را که میخوانم ، گاهی در ذهن خود مجسم میکنم
ج ) هر آنچه را که میخوانم ، در ذهن خود مجسم میکنم
59- در آنچه انجام میدهید ، از چه مقدار پیچیدگی لذت میبرید؟
الف ) از انجام امور ساده و سرراست لذت میبرم
ب ) از انجام امور پیچیده زندگی ، لذت میبرم
ج ) از انجام امور پیچیده زندگی ، بسیار لذت میبرم
60- چقدر به جزئیات کاری که انجام میدهید میپردازید؟
الف ) بهندرت به جزئیات میپردازم
ب ) گاهی به جزئیات میپردازم
ج ) اغلب به جزئیات میپردازم
روش محاسبه امتیازات
آزمونگر پس از پاسخ به سؤالات باید برای دستیابی به نتیجه آزمون ، به ازای هر پاسخ الف صفر امتیاز ، پاسخ ب یک امتیاز و پاسخ ج دو امتیاز به خود بدهد.
جدول امتیازات آزمون تورنس:
میزان خلاقیت: امتیاز
خلاقیت بسیار زیاد. از 120 الی 100
خلاقیت زیاد. از 100 الی 85
خلاقیت متوسط. از 85 الی 75
خلاقیت کم. از 75 الی 50
خلاقیت بسیار کم. از 50 الی پایین
آزمون دوم
1 ) اغلب مشکلات به هر شکل هر میشود.
- درست
- غلط
2 ) در برخورد با مشکلات به کمال طلبی شهرت دارم.
- درست
- غلط
3 ) معمولاً جواب اولی که به ذهن میرسد ، جواب درستی است.
- درست
- غلط
4 ) من ، اغلب مشکلات را عقب میاندازم به امید آنکه راهحل پیدا شود.
- درست
- غلط
5 ) من ، اغلب تحت تأثیر مسائل دشوار کلافه میشوم
- درست
- غلط
6 ) اغلب میگذارم دیگران بهجایم تصمیم بگیرند
- درست
- غلط
7 ) شغلی را دوست دارم که مجبور نباشم تصمیمات دشوار بگیرم
- درست
- غلط
8 ) هرگز متوجه نمیشوم که اجاره خانهام را چگونه دادهام
- درست
- غلط
9 ) برایم دشوار است بگویم، راهحلم مفید و مؤثر است
- درست
- غلط
10 ) پذیرفتن راهحل از کسی که از من جوانتر است ، برایم دشوار است
- درست
- غلط
محاسبه امتیازات
به ازای هر جواب درست 1 امتیاز و به ازای هر جواب غلط 0 امتیاز به خود اختصاص دهید.
جدول محاسبه امتیازات
- امتیاز 3-0 یعنی شما حلال خوب مشکلات هستید و اگر نیازی به حل خلاقانه مشکلات باشد ، کار درستی است که شمارا خبر کنند و به دنبال راهحلهای منطقی میگردید
- امتیاز 6-4 یعنی در حل خلاقانه مشکلات در حد متوسط هستید
- امتیاز 10-7 یعنی توانایی شما در حل خلاقانه مشکلات ضعیف است.