ایده پردازی رو می تونید از حل یک مشکل یا مسئله شروع کنید. فقط باید شروع کنید. وقتی درد تشخیص داده شد باید برای درمان ایده پردازی کنید. اینجا سعی می کنیم ایده پردازی در کسب و کار و بیزینس رو بررسی کنیم. ایده پردازی درست می تونه ایده های جدید ، پول ساز و موفق رو ایجاد کنه. ایده های نو باید از حالت صرفا یک ایده خارج بشه. باید عملی بشه. ایده ای که عملی نشع فقط یه رویاست . این واقعیت را چندین بار تکرار کنید.

 مرحله ی خلق ایده

در خیلی از کسب و کارها برای اینکه مشکلی رو حل کنیم یا نیازی رو رفع کنیم از ایده پردازی استفاده میکنیم. ایده هایی که بدست میاریم به جز حل مشکل باید در دو حوزه ی دیگه کاربرد داشته باشن: شایستگی محوری، نیازسنجی مشتریان

در شایستگی محوری ایده پردازی برای افزایش توانایی های شرکت استفاده میشه . در این نوع ایده پردازی شرکت دنبال تولید خدمات یا محصولات جدید یا پیدا کردن بازار فروش جدید هست.

درباره نیازسنجی مشتریان ایده پردازی کمک میکنه تا فواید تحقیقات و بررسی های بازاریابی رو بیشتر درک کنیم و بهره مند بشیم. تحقیقات بازار ، نظر سنجی  و اشتراک ایده ها ، می تونه توانمندی شرکت رو بالا ببره . پس منجر به خلق خدمات و محصولات جدید و یا بازارهای جدید می شه.

مرحله ی انتخاب ایده

قبل از اینکه ایده پردازی رو شروع کنیم باید ایده ها رو انتخاب کنیم . در این مرحله معیارهایی رو باید در نظر بگیریم که ایده ها بر اساس اونها سنجیده بشن و همچنین افرادی که مسئول ارزیابی هستن و ایده های اصلی که بیشتر باید مورد ارزیابی قرار بگیرن تا به مرحله یاجرا برسن،تعیین میشن. فرآیند انتخاب رو با استفاده از برچسب و تگ برای تبدیل کردن ایده ها به دسته بندی های معنی دار شروع میکنیم . ابتدا محصولات رو دسته بندی میکنیم بعد جزئیات بیشتر و ویژگی های اونها رو تگ میکنیم و در مرحله ی بعد با این دسته بندی ها و تگ کردن ها ایده ها رو اولویت بندی میکنیم .

مرحله ی پیاده سازی ایده

به موفقیت رسیدن این مرحله بستگی به انتخاب بهترین ایده ها و عملی کردن اونها توسط شرکت دارد. از طرفی یک برنامه ی منظم برای ایده پردازی باید وجود داشته باشه تا همه کارکنان شرکت وظیفه خودشون رو بدونن و عملی کنن در واقع باید طراحی فرآیند مناسب ایده پردازی تبیین شود. همچنین افرادی که برای نقش های ایده پردازی انتخاب میشن باید توانایی پذیرفتن ایده های جدید رو داشته باشن .

تکنیک ها و روش های مختلف ایده پردازی

میشه گفت فرآیند ایده پردازی شامل مشخص کردن دقیق نقش ها و مسئولیت هاست. در مرحله ی بعد آمادگی پذیرش ایده ی جدید ( حتی از خارج از سازمان ) باید بوجود بیاید. . سپس بر اساس رویکرد جدید پاداش داده شود. برای انجام این مراحل روش های مختلفی وجود دارد که به بیان آنها می پردازیم.

تکنیک اسکمپر (scamper)  در ایده پردازی

روشی  در ایده پردازی که در اون قدرت اراده مهمترین رکن محسوب میشه. در واقع یک چک لیست هست که به شخص کمک میکنه تا ایده های خودش رو برای بهبود محصولات یا تولید محصولات جدید ثبت کنه. چک لیست تکنیک اسکمپر موارد زیر رو در بر میگیره:

  • S: Substitute (جایگزین کردن)
  • C: Combine (ترکیب کردن)
  • A: Adapt (اقتباس کردن یا وفق دادن)
  • M: Modify (اصلاح کردن)
  • P: Put to another use (پیداکردن یک کاربرد دیگر)
  • E: Eliminate (حذف کردن)
  • R: Reverse (وارونه کردن)

 تکنیک طوفان فکری (brain storm )  در ایده پردازی:

این روش توسط باب ابری ایجاد شد.در این مورد راه حل های زیادی برای مشکل گفته میشه که در اونها هدف تعداد ایده هاست نه درستی و غلط ایده ها . افراد هر ایده ای که به ذهنشون برسه رو میگن و هرچه ایده نامتعارف تر باشه ،بهتره.

چون ادیت ایده های بزرگ یا عجیب راحت تر از تبدیل ایده های کوچک به راه حل مناسب هست. گاهی هم چند ایده کوچک میتونن با هم ادغام بشن . به یک راه حل برسن. این روش معمولا برای گروه های ۶تا۱۰ نفره کاربرد داره ولی اگر یک فرد هم بخواد طوفان فکری رو انجام بده میتونه و همه ی ایده ها به ذهن خودش خطور میکنه.

 تکنیک لیست سازی در ایده پردازی :

روشی کاملا تحلیلی که نقاط قوت، ویژگی های محصول یا خدمات ارائه شده  رو لیست میکنیم. مثلا محصولی داریم که میخوایم بدونیم چطور اون رو بفروشیم ، محصول رو قطعه قطعه میکنیم و ویژگی های هر قطعه رو مینویسیم و تمام کاربردهای اون قطعه رو مینویسیم تا بدونیم نکات مثبت و منفی کدوم هستن که با تغییر اونها فروش محصول بهتر بشه.

تکنیک نقشه ذهنی ( تکنیک تونی بوزان ) در ایده پردازی :

یک تکنیک گرافیکی هست که باعث ایجاد ارتباط بین اطلاعات گردآوری شده و ایده های مختلف با هم استفاده میشه. به این صورت که ما ایده ای رو در نظر میگیریم و ، وسط صفحه مینوسیم با استفاده از خط یا منحنی اون رو به ایده ها و اطلاعات قبلی و بعدی که بدون هیچ ترتیب خاصی در اطراف صفحه نوشتیم  ربط میدیم . هدف از این کار یادداشت برداری و دسته بندی اطلاعات و ایده ها برای اشتراک گذاشتن با افراد دیگه هست.

تکنیک تصویرسازی و محرک های تصویری ( برایان مارتیمور):

در این روش ذهن ما دیگه روی مشکل فکر نمیکنه بلکه روی تصویر اون تمرکز میکنه و ضمیرناخودآگاه ما روی مسئله فکر میکنه و از طریق کشف و شهود اطلاعات و ایده های مختلفی درباره موضوع به ذهن ما میرسه. در واقع محرک های ذهنی باعث میشن که احساسات و عواطف فرد در طوفان فکری و مواجه با چالش ها به کار بیان. نحوه ی کار به این صورت است که تعدادی عکس جذاب که به چند موضوع اشاره داره ، پخش کنی و بعد از حاضرین بخوای که در موردش صحبت کنن. بعد گروه های دو نفری اقدام به اشتراک گذاشتن عقیده کنند.

تکنیک استوری بورد:

در این روش داستان تصویری برای رسیدن به ایده ی مطلوب رو بیان میکنیم. در واقع افراد خلاق ایده هایی که در طول کار بدست آوردن رو به افراد نشون میدن. باید مراحل و اطلاعات هر ایده رو روی  برگه ها یا کارت های جداگانه نشون بدیم بعد اونها رو روی تخته یا پنل قرار بدیم . تصاویر باید قابل درک و اطلاعات اون برای بیننده واضح باشن.

 تکنیک نقش بازی کردن :

در این روش ایده رو بازی میکنیم . هر فردی نقش اعضا یا اجزای ایده رو به عهده میگیره و اون رو بازی میکنه ، این کار باعث میشه که ایده های جدید هم به ذهن برسه.

 تکنیک پیوندهای اجباری:

در این روش ایده های متفاوت رو به هم ربط میدیم تا به یک ایده ی واحد برسیم. نتیجه ممکن منحصر  به فرد نباشه ولی هیجان انگیز هست. مثل ساعتی ماشین حساب هست یا کفشی که چراغ میزنه . محصولات جدیدی تولید میشن که معمولا بازار خوبی دارن .

تکنیک رویاپردازی

این روش یکی از بهترین راه ها برای رسیدن به رویاهای عالی هست . با این روش آزادانه میتونیم به مسائل فکر کنیم و بدست آوردن ایده های خلاقانه رو آسان میکنه. در اصل برای رسیدن به هدفی مشخص خیالبافی مفید انجام میدیم . یک مثال هواپیما هست که حاصل رویاپردازی برادران رایت هست.

 تکنیک افکارنویسی

به افراد میگیم که ذهنیت خودشون رو درباره موضوع روی کاغذ بنویسن و بعد از مدتی با هم کاغذ ها رو تبادل کنن. فرد جدید نوشته رو میخونه و خودش روی اونها موضوع هایی رو اضافه میکنه به همین ترتیب دوباره عمل تکرار میشه و افکار و ایده های مختلف زیادی رد و بدل میشن.

تکنیک تفکر معکوس

با یک روش منطقی و عادی فرق داره. در این روش به جای فکر کردن به مسئله به ایده های مخالف فکر میکنیم. مثلا به جای اینکه به این فکر کنیم که “چطور دنبال کننده های خودمون رو افزایش بدیم”

به این فکر میکنیم که “چیکار کنم کسی منو دنبال نکنه”

ایده سازی منفی خیلی راحت تر هست و ایده های بیشتری معمولا به ذهن افراد میرسن. بعد میتوانیم دوباره معکوس عمل کنیم و ایده سازی منفی رو به مثبت تبدیل کنیم.

 تکنیک زیر سوال بردن مفروضات

بخش زیادی از ذهن ما رو پیش فرض های مختلفی در برگرفته که اگر از اون ها رهایی پیدا کنیم ایده های خلاقانه زیادی به ذهن ما میرسه. برای این کار تعدادی فرضیه جدید مینویسیم و پیش فرض های قبلی رو فراموش میکنیم، صرف نظر از درست یا غلط بودن فرضیه ها تعدادی رو انتخاب میکنیم و در کسب و کار خودمون همه جوانب رو میپردازیم و ایده ها رو بر اساس این فرضیه ها میسازیم.

 تکنیک معاشرت اجتماعی

به کارکنان شرکت ها اجازه بدین که با افراد سایر شرکت ها ارتباط داشته باشن و یا در لینکدین عضو بشن و در گفتگوهای سودمند اون شرکت کنن ، این موارد باعث به وجود اومدن جرقه ذهنی در کارکنان میشه.

 تکنیک تشریک مساعی

در این روش دو یا چند نفر دست در دست هم میدن تا به یک هدف خاص برسن . اینطوری ایده های خلاقانه در گروه ها پر و بال میگیرن .

هرچه فرآیند ایده پردازی آزادانه تر و طبیعی تر باشه ایده های خلاقانه بهتری به ذهن میرسن. اینکه ما از کدوم تکنیک برای مسئله ی مورد نظر استفاده کنیم بستگی به نوع مسئله،دیدگاه مدیران منابع انسانی موجود و امکانات بستگی داره.